اشکل. [ اِ ک ِ / اَ ک َ ] ( اِ ) ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. مثال : شتر من شریر است با وجود اشکل سه پایی راه میرود. ( فرهنگ نظام ). پای بند و پای رنجن. ( ناظم الاطباء ) . پای بند و رسنی که به آن پالان اشتر بندند تا از پشتش نرود. ( آنندراج ) ( غیاث ) . || اسبی را گویند که دست راست و پای چپ او سفید باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). اسپی که دست راست و پای چپ او سپید باشد. ( غیاث ) ( انجمن آرای ناصری ). اسبی را گویند که دست راست و پای چپ او سفید باشد. ( هفت قلزم ). || مکر و حیله و تزویر. ( برهان ). مکر و حیله و فریب و آنرا اشکیل بزیادتی یا نیز گفته اند. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). مکرو فریب و حیله. ( هفت قلزم ). و رجوع به اشکیل شود. اشکل. [ اَ ک َ ] ( ع ن تف ) اشکل به ؛ یعنی مشابه تر است. ( منتهی الارب ). اشبه. شبیه تر. مانندتر. || خوشتر. ( غیاث ) ( آنندراج ). خوش صورت تر. خوشگل تر. زیباروی تر. || پوشیده تر و دشوارتر. ( غیاث ) ( آنندراج ). مشکل تر. دشخوارتر. اشکل. [ اَ ک َ ] ( ع ص ) آن که در وی سرخی و سپیدی با هم آمیخته باشد. یا آن که در آن سپیدی مایل به سرخی و تیرگی باشد. ج ، شُکْل. ( منتهی الارب ). سرخی و سفیدی آمیخته. ( غیاث ) ( آنندراج ). || ماء اشکل ؛ آب بخون آمیخته. ( منتهی الارب ). || استری که سیاهی او به سرخی آمیخته باشد. || اشکل العین ؛ یعنی در سپیدی آن اندکی سرخی است یا شق عین او طویل است. و فی الحدیث : و کان رسول اﷲ ( ص ) اشکل العین ؛ ای فی بیاضها شی ٔمن الحمرة و قیل طویل شق العین. سرخ چشم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ). اشکل العین ؛ آنکه شکاف چشمش دراز باشد. ( مهذب الاسماء ). || قچقار سپیدتهیگاه. ( منتهی الارب ). آن گوسفند که تهیگاه وی سپید بود. ( مهذب الاسماء ) ( تاج المصادر ). || ( اِ ) کُنارِ کوهی. ( منتهی الارب ). سِدرِ جَبَلی. اشکل. [ ] ( اِخ ) نام یکی از سه گروه ناحیت برطاس. ( حدود العالم ).
معنی کلمه اشکل در فرهنگ معین
(اِ کَ یا کِ ) (ص . ) اسبی که دست راست و پای چپش سفید باشد. (اِ کَ ) ( اِ. ) ۱ - پای بند ستور، ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. ۲ - مکر، حیله . (اَ کَ ) [ ع . ] (ص تف . ) مشابه تر، مانندتر. ( ~. ) [ ع . ] دشوارتر، سخت تر، مشکل تر. ( ~. ) [ ع . ] (ص تف . ) خوشگل تر، خوش صورت تر. ( ~. ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد. ۲ - کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد.
معنی کلمه اشکل در فرهنگ عمید
ویژگی اسبی که دست راست و پای چپش سفید باشد.
معنی کلمه اشکل در فرهنگ فارسی
اسبی که دست راست وپای چپش سفیدباشد، اشکیل: مکروفریب، حیله وتزویر ( صفت ) ۱ - آنکه در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد . ۲ - کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد . نام یکی از سه گروه ناحیت برطاس
معنی کلمه اشکل در ویکی واژه
مشابه تر، مانند دشوارتر، سخت تر، مشکل خوشگل تر، خوش صورت آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد. کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد. پای بند ستور، ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. مکر، حیله. اسبی که دست راست و پای چپش سفید باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه اشکل
دعا عبد اللَّه بن طاهر والی خراسان، الحسین بن الفضل فقال اشکل علیّ ثلث آیات دعوتک لتکشفها لی، قال و ما هی ایها الامیر. قال قوله تعالی فی وصف ابن آدم: فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ و صحّ الخبر بانّ الندم توبة.
اشکل قمری یا هر دو شکل مداری ماه به دو منحنی ای که مدار ماه در آن قرار دارد گفته میشود. منحنی رو به پایین (یا شمالی) جایی است که ماه به ماه گرفتگی نیمکره شمالی حرکت میکند، در حالی که منحنی رو به بالا (یا جنوبی) جایی است که ماه وارد ماه گرفتگی نیمکره جنوبی میشود.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال هاپوئل اشکلون اشاره کرد.
جنگ صلیبی شاهزادگان که در مقایسه، سازماندهی نظامی و جنگی بسیار بهتری داشت، در اواخر تابستان ۱۰۹۶ میلادی آغاز شد و سپاه آنان در میانهٔ نوامبر ۱۰۹۶ تا آوریل ۱۰۹۷ میلادی به قسطنطنیه رسید. آنها به آناتولی یورش بردند و نیقیه را در ژوئن ۱۰۹۶ و انطاکیه را در ۱۰۹۷ میلادی تسخیر کردند. صلیبیون در ژوئن ۱۰۹۹ م به اورشلیم رسیدند و در جریان حملهای در ۷ ژوئیهٔ ۱۰۹۹ م، شهر را به کنترل خود درآوردند و مدافعان را قتلعام کردند. صلیبیون در نبرد اشکلون، تلاش کوچک فاطمیان را برای بازپسگیری اورشلیم دفع کردند.
چشم ماشکل قد چست تو بیند هموار دل مادام سر زلف تو خواهد مادام
مسجد راس الحسین در شهر اشکلون قرار داشت. پس از مدتی بنایی بر روی آن ساخته شده که به مشهد نبی حسین مشهور گردید.این مکان مورد زیارت شیعیان و اهل سنت بود ؛ تا اینکه پس از تأسیس جمهوری اسرائیل، بدستور موشه دایان این بنا همچون دو مسجد دیگر از مساجد موجود در شهر توسط ارتش اسرائیل تخریب گردید.
از موی تو بر پای ملائک نهد اشکل حسنت که نگشته ست خیال بشر از وی
اشکل نهو (عبری: אשכול נבוمتولد ۱۹۷۱) یک نویسنده اسرائیلی است که مجموعه ای از داستانهای کوتاه، سه رمان و یک اثر غیر داستانی نوشتهاست. یکی از رمانهای او به نام دلتنگ برندهٔ جایزهٔ زرین انجمن ناشران کتاب (۲۰۰۵) وجایزه ریموند والیه را در نمایشگاه کتاب پاریس، (۲۰۰۸) شد.
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ ای اقرأ یا محمد علی اهل مکة خبر نوح إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ و هم ولد قابیل إِنْ کانَ کَبُرَ ای عظم و ثقل عَلَیْکُمْ مَقامِی طول مکثی فیکم و تَذْکِیرِی و وعظی ایّاکم بِآیاتِ اللَّهِ بحججه و بیّناته و تخویفی ایّاکم عقوبة اللَّه فعزمتم علی قتلی و طردی فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فافعلوا ما شئتم و هو قوله فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ ای احکموا امرکم و اعزموا علیه و ادعوا شُرَکاءَکُمْ آلهتکم فاستعینوا بها لتجمع معکم. این سخن بر سبیل تهدید گفت ایشان را که در دل کنید و آهنگ کنید و کار سازید و انبازان خویش را یار گیرید، رویس از یعقوب فاجمعوا خواند بوصل، شرکاؤکم برفع ای فاجمعوا امرکم انتم و شرکاؤکم. کار و حیلت خود گرد کنید شما و انبازان شما همه ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ای خفیّا مبهما من قولهم غمّ الهلال علی النّاس، اذا اشکل علیهم یعنی لیکن امرکم غمّة ظاهرا منکشفا تتمکنون فیه ما شئتم لا کمن یکتم امرا و یخفیه فلا یقدر ان یفعل ما یرید ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ یعنی اقضوا ما انتم قاضون کقول السّحرة لفرعون فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ ای اعمل ما انت عامل وَ لا تُنْظِرُونِ لا تمهلونی و لا تؤخروا امری. این آیت تقویت دل مصطفی است و تسلیت وی بآنچه رنج و اذی که از کافران و مشرکان قریش بوی میرسید، میگوید: یا محمد سبیل تو سبیل پیغامبران گذشته است، در نگر به نوح پیغامبر که چنان واثق بود بنصرت و معونت و تقویت ما که با قوم خویش میگفت: شما هر چه توانید از کید و مکر خویش در قصد قتل من بسازید و آشکارانه پنهان در آن بکوشید و مرا هیچ درنگ مدهید اگر بر من دست یابید و خدایان خویش را بیاری گیرید این همه بآن گفت که دانست که دریشان نفع و ضر نیست و جز بارادت و مشیّت اللَّه هیچ چیز نیست و وعده دادن بنصرت پیغامبران راست است که در آن خلف نیست.
صلاحالدین ایوبی — پس از تسلط بر بخش اعظمی از سوریه — به اشکلون یورش برد اما ارتش پادشاهی در ۲۵ نوامبر در نبرد مونتگیسارد با او روبهرو شد و بر سلطان ایوبی شکست سنگینی وارد کرد. ویلیام صوری و ارنول این پیروزی را به بالدوین چهارم نسبت دادهاند اما تاریخنگاران مسلمان همچون ابن شداد معتقد بودند که رونو نقش اصلی را در این پیروزی ایفا کردهاست. بنا به گفتهٔ ابن شداد، صلاحالدین در رابطه با این جنگ و شکستش گفتهاست: «شکستی بزرگ که خداوند با پیروزی در حطین آن را جبران کرد».
تیغ لاشکلش نمود از نفی لا اثبات الا بسکه در راه خدا با احمد مرسل معین شد
معنی این دو آیت آنست که اگر ما فریشته در صورت خویش فرستادیمی، ایشان طاقت دیدار وی نداشتندی و بمردندی، و اگر فریشته را در صورت مردی فرستادیمی این لبس و شبهت که بر ایشان است اکنون، همان بر جای بودی، و پس کار آن بریشان پوشیده و آمیخته میداشتیمی، ایشان را همان بودی که اکنون، که مردی میبینید در صورت خویش، یقال: لبست الامر علی القوم البسهم، اذا شبهته علیهم و اشکلته علیهم، و کانوا هم یلبسون علی ضعفتهم فی امر النبی (ص) فیقولون: انما هذا بشر مثلکم، فقال تعالی: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً فرأوا الملک رجلا لکان یلحقهم فیه من اللبس مثل ما لحق ضعفتهم منه.
دخترانند خاطرم را بکر همه باشکل و باشمایل حور
افرایم ایلین (عبری: אפרים אילין؛ زاده ۱۹۱۲ - درگذشته ۲۰۱۰) کارآفرین و مدیر اجرایی اهل اسرائیل بود، که در سال ۱۹۵۱ شرکت آشوت اشکلون را تأسیس کرد.
اشکلت، روستایی از توابع بخش سردار جنگل شهرستان فومن در استان گیلان ایران است.
ارکب حل شکل کل یوم و حل الشکل من صدغیه اشکل
کنتنشین یافا و اشکلون یکی از ۴ قلمرو و تیولهای اصلی پادشاهی اورشلیم براساس گفته جان ابلین است. این کنتنشین دوگانه پس از نخستین جنگ صلیبی و با پیروزی صلیبیون ایجاد شد تا بخشی برای کنترل بهتر مناطق صلیبی تحت نظر پادشاهی اورشلیم باشد.
تاریخ کنعانیان از نظر باستانشناسی به عصر برنز میانه (۲۱۰۰–۱۵۵۰ قبل از میلاد) بازمیگردد. در اواخر عصر برنز (۱۵۵۰–۱۲۰۰ قبل از میلاد)، بخشهای بزرگی از کنعان ، دولتهای تابعه را تشکیل دادند که به پادشاهی جدید مصر خراج میدادند. در نتیجه فروپاشی تمدن در اواخر عصر برنز، کنعان به منجلاب هرج و مرج فرورفت و مصر کنترل خود را بر منطقه بهطور کامل از دست داد. شواهدی وجود دارد که مراکز شهری مانند حزور، بیت شیان، مگیدو، اکرون، اشدود و اشکلون آسیب دیده یا به کلی ویران شدهاند.
فضلاء و علماء دست در بیاض زدند که البیاض افضل و امراء و نقباء میل بسواد کردند که السواد اهیب بحار و اشجار ردای خضرت در سر کشیدند که الخضرة املح و اشکل و مخنثان و مؤنثان عالم، زرد و سرخ بر گوش و گردن برستند که الصفرة و الحمرة اعجب پس این نقش کبود نیل چون متاع سبیل بی خریداری بر نطع کساد بماند.