بدعت

معنی کلمه بدعت در لغت نامه دهخدا

بدعت. [ ب ِ ع َ ] ( ع ، اِ ) بدعة. چیز نوپیدا و بی سابقه. آیین نو. رسم تازه. ( فرهنگ فارسی معین ) :
وگر آزر بدانستی تصاویرش نگاریدن
نه ابراهیم از آن بدعت بری گشتی نه اسحاقش.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 48 ).از دوش فکن غاشیه مهر در این کوی
چون گرد میان تو ز بدعت کمری نیست.سنایی.و رجوع به بدعة شود.
- بدعت آوردن ؛ چیزی نو و بی سابقه آوردن. راه و رسمی تازه نهادن :
زحسن روی تو بر دین خلق می ترسم
که بدعتی که نبوده ست در جهان آری.سعدی ( بدایع ).نظر با نیکوان رسمی است معهود
نه این بدعت من آوردم به عالم.سعدی ( بدایع ).- بدعت گذار ؛ آورنده رسم و آیین تازه. ( از یادداشت مؤلف ).
- بدعت گذاشتن ؛ رسم و آیین تازه پدید آوردن. ( از یادداشت مؤلف ).
- بدعت نهادن ؛ بدعت آوردن ، راه و رسمی تازه نهادن : و بدعتهای بد که در خراسان آل سیمجور ودیگر متهوران نهاده بودند بیکبارگی محو گردانید. ( کلیله و دمنه ).
هر که او بنهاد ناخوش بدعتی
سوی او نفرین رود هر ساعتی.مولوی. || اختراع واحداث رسم در دین. ( ناظم الاطباء ). عقیده تازه بر خلاف دین. ( فرهنگ فارسی معین ). || الحاد و کفر و خطا و فساد. ( ناظم الاطباء ). مقابل سنت. ( یادداشت مؤلف ) :
بدین دولت جهان خالی شد از کفران و از بدعت
بدین دولت خلیفه بازگسترده ست شادروان.فرخی.ایا شهی که در آفاق هر کجا شهری است
که دین و سنت فاش است و کفر و بدعت راز...سوزنی.تارک ذوالخمار بدعت را
ذوالفقار تو لاجرم بشکافت.خاقانی.بدعت ز روی حادثه پشت هدی شکست
شیطان خلاف قاعده رجم شهاب شد.خاقانی.تب ریزهای بدعت تبریز برگرفت
تبریز شد ز رتبت او روضةالسلام.خاقانی.تا بت بدعت شکست اقبال حمد سیمگر
سکه نقش بت به زر دادن نیارد در جهان.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 327 ).بوم اعتقاد ایشان که در ظلمت کفر بصدای بدعت نوحه می کرد در دام اسلام افکند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 348 ).
شرعه شریعت از غبار بدعت نگاهداشتی. ( ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 398 ).
از ترهﱡب نهی فرمود آن رسول
بدعتی چون برگرفتی ای فضول.

معنی کلمه بدعت در فرهنگ معین

(بِ عَ ) [ ع . بدعة ] ( اِ. ) نوآوری ، به ویژه رسم یا آیین تازه ای که مورد پذیرش قرار نگرفته یا مخالف سنت پذیرفته شده باشد.

معنی کلمه بدعت در فرهنگ عمید

۱. چیز نوپیداشده که سابقه نداشته باشد.
۲. رسم و آیین نو.
۳. سنت تازه که برخلاف دستور دین جعل شود.

معنی کلمه بدعت در فرهنگ فارسی

چیز نو پیدا شده که سابقه نداشته باشد، رسم و آیین نو، سنت تازه که برخلاف دستور، دین جعل شود، جمع بدع
( اسم ) ۱ - چیز نو پیدا و بی سابقه نو ره آیین نو رسم تازه . ۲ - عقید. تاز. بر خلاف دین . جمع : بدع .

معنی کلمه بدعت در دانشنامه آزاد فارسی

بِدعَت (heresy)
هر عقیدۀ خلاف عقیدۀ سنّتی و رسمی، خاصه در دین. گنوسیان، آریوسیان، پلاگیوسیان، مونتانوسیان، اَلبیگاییان، والدوسیان، لالاردها، و آناباپتیست ها از گروه هایی بوده اند که کلیسای مسیحی آن ها را بدعت گذار شمرده است. بدعت در اصطلاح کلام اسلامی، پدیدآوردن رسم و آیین و باور تازه در زمینه های دینی معنی می دهد. این رسوم، نه فقط ریشه در قرآن و سنّت ندارد، بلکه گاه در تعارض پیدا و پنهان با آن است. پس از فوت پیامبر اکرم (ص) در میان صحابه و تابعین اصطلاح «بدعت» در مقابل «سنّت» پدیدار شد. از این رو، آنان رسم و آیین تازه ای که با قرآن و سنّت سازگار بود، بدعت حَسَنه و هدایت کننده و مخالف آن را بدعت سیّئه و گمراه کننده نامیدند. بدعت ها را براساس طبقه بندی و نام گذاری افعال به پنج قسم واجب، حرام، مستحب (مندوب)، مکروه و مباح نیز تقسیم کرده اند. در میان علمای سنّی و شیعه در تعریف بدعت و تعیین مصداق بدعت های حسنه و سیئه اختلاف نظر وجود دارد.

معنی کلمه بدعت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بدعت یا همان تشریع، بنیان نهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است. از این عنوان در باب هایی مانند طهارت، صلاة، صوم، حج، امر به معروف و نهی از منکر، تجارت و طلاق سخن رفته است.
در کلمات فقهای شیعه و اهل سنت آمده است که بدعت بر دو قسم است؛ بدعت حسنه و بدعت سیئه.الف) اگر بدعت را به معنای لغوی بگیرییم، یعنی کار نو و کار بی سابقه و به شریعت هم نسبت ندهیم ←←← این دو گونه است بدون این که به شرع نسبت دهیم؛ گاهی به ضرر انسان است به آن «بدعت سیئه» می گوییم مانند بمب های اتمی، وسایل جنگی کشتار جمعی و گاهی به نفع انسان است که آن را «بدعت حسنه» می نامیم مانند دستگاه های تهویه که در زمان ما درست کرده اند که بشر را تا حدی از گرما حفظ می کنند.ب) اگر بدعت را از نظر شریعت در نظر بگیریم ←بدعت فقط یک قسم است یعنی بدعت حسنه نداریم، بلکه تمام بدعت ها سیئه و گناهان کبیره ای هستند که در حد شرک اند. مثلاً صلاة تراویح از نظر برخی از خلفاء گفته اند بدعت حسنه است. در حالی که اگر صلاة تراویح را امر شریعت بدانیم که ریشه در دین و سنت دارد، دیگر بدعت نیست بلکه« سنت »است اما اگر صلاة تراویح ، ریشه در شریعت نداشته باشد،بدعت حسنه نیست بلکه بدعث سیئه است.
دیدگاه قرآن
اصطلاح بدعت از جمله مفاهیمی است که مبنایی قرآنی دارد.در اینجا به چند نمونه از آیات مرتبط با آن اشاره می شود: خداوند آیینی به نام رهبانیت را به عنوان یک رسم دینی برای مسیحیان مقرر نکرد و خود راهبان این رسم را باب کردند و بدعت گذاشتند: «... وَ رَهْبانیَّةً ابْتَدَعوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم ْ...». در آیه ای دیگر خداوند به منکران پیامبر اسلام (ص ) می گوید: در آیین خدایی ، رسالت دادن به شخصی چون محمد (ص ) امری تازه و بدعت نیست ، بلکه خداوند پیش از آن حضرت هم ، به کسانی این مقام را واگذارده است . نمونه دیگری نیز از آیات وجود دارد که با اینکه واژه بدعت یا هم خانواده هایش در متن آن ها نیست ، اما محتوای آیات به روشنی گویای این است که بدعت گذاری در دین امری ناپسند و نارواست ؛ از جمله اینکه خداوند به مؤمنان می گوید: از خدا و فرستاده اش فرمان ببرند و اگر در امری دینی اختلاف نظر داشتند، به کتاب خدا و (سنت ) پیامبر (ص ) باز گردند، یا به آنان می گوید: هر آنچه پیامبر (ص ) بر ایشان آورده است ، بگیرند و از هر آنچه او نهی کرده است ، دست بکشند و پیوسته فرمانبردار پیامبر (ص ) باشند و از او پیروی کنند همچنین می گوید: هیچ کس را در کاری که خدا و فرستاده اش فرمان دهند، اختیاری نیست . خداوند در نکوهش مشرکان می گوید: از روزیی که خدا بر ایشان فرود آورده است ، چرا بخشی را حرام و بخشی را حلال گردانیده اند؛ آیا خدا به آنان چنین اجازه ای داده است ، یا بر خدا دروغ می بندند؟. در آیه ای دیگر به پیامبر (ص ) می گوید: که به کسانی که از او خواسته اند تا دینش را تغییر بدهد، اینگونه پاسخ دهد که مرا نرسد که آن را از پیش خود عوض کنم و از چیزی جز آنچه بر من وحی می شود، پیروی نمی کنم . در جای دیگر خداوند به مسلمانان می گوید: شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام کرده ، به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید. افزون بر این ها، خداوند کسانی را که حکم هایشان مطابق حکم خدا نیست ، کافر ظالم و فاسق می خواند. در آیه ای دیگر خداوند کسانی را که بدون اجازه خداوند دینی را از ناحیه خود بسازند، سخت نکوهش می کند. مجموع این آیات نشان می دهد که دین خداوند قواعد و احکام مشخص و معینی دارد و هیچ کس حق ندارد که آن را تغییر دهد و کم و زیاد کند، یا چیزی را از نزد خویش حلال ، یا حرام اعلام نماید و اگر کسی به چنین کاری مبادرت ورزد، گناهی بزرگ و نابخشودنی مرتکب شده است .
از دیدگاه حدیث
...
[ویکی شیعه] بدعت در اصطلاح دینی، افزودن چیزی به دین یا کاستن چیزی از آن بدون رضای شارع و آورندۀ دین است. بدعت در دین حرام است و در احادیث شیعه و سنی، بدعت گذاران به شدت نکوهش شده اند.
واژه بدعت، از ماده «ب د ع» به معنای نوآوری و پدید آوردن چیزی است که قبل از آن وجود نداشته است؛ بر خلاف ماده «خ ل ق» که پدید آوردن چیزی از چیزی است که پیش از آن وجود داشته است. ماده «بدعت»، از لحاظ لغوی، بر هر گونه نوآوری اطلاق می گردد و ویژه نوآوری در دین نیست و فاقد بار معنایی منفی است.
بر خلاف معنای لغوی، بدعت در معنای اصطلاحی دینی، بار معنایی منفی دارد و شامل یک عمل حرام است که عبارت است از: افزودن چیزی به دین و یا کاستن از دین و نسبت دادن آن به دین در حالی که این افزودن یا کاستن سابقه ای در دین ندارد. بدعت در معنای اصطلاحی در مقابل سنّت است که در قرآن کریم یا رفتار و گفتار پیامبر اکرم(ص) و معصومان(ع) سابقه روشنی دارد.
[ویکی اهل البیت] «بدعت» در لغت به معنای نوآوری یا اختراع چیزی بدون نمونه پیشین است و در اصطلاح متون و منابع اسلامی عبارت است از عملی که اصل و پایه ای در شریعت نداشته باشد، یا وارد ساختن چیزی در دین که جزء دین به شمار نمی رود.
برخی دیگر بدعت را اعم از زیاد کردن چیزی در دین یا کم کردن از آن دانسته اند. ولی در روایات فراوانی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده به گونه مطلق هر بدعتی عامل گمراهی و دور شدن از سنت به شمار رفته و مسلمانان به برائت جستن از آنها مأمور گشته اند.
بر این اساس، باید تقسیمات یاد شده را به بدعت لغوی مربوط دانست؛ نه بدعت اصطلاحی، زیرا نوآوری گاهی پسندیده و گاهی ناپسند است، چنان که از نظر تکلیفی نیز می تواند یکی از احکام پنج گانه مذکور را داشته باشد؛ اما افزودن چیزی بر دین همواره ناپسند و حرام است. برخی علت این تقسیم بندی را توجیه سخن خلیفه دوم درباره نماز تراویح دانسته اند که پس از امر به جماعت خواندن آن این کار را بدعتی نیکو شمرد.
درباره اینکه بدعت فقط اعتقادات و احکام عبادی را در برمی گیرد یا شامل امور عادی نیز می شود فقها اختلاف نظر دارند؛ از سخن برخی برمی آید که نوآوری در امور عادی زندگی نیز در صورتی که منتسب به شریعت نباشد، بدعت است؛ ولی برخی دیگر این گونه نوآوریها را بدعت ندانسته و گفته اند: در صورتی که نوآوری در امور عادی با آنچه خداوند منع کرده مخالف باشد، شخص تنها مرتکب عمل حرام گردیده است؛ نه بدعت، زیرا نوآوری او به نام دین نبوده است.
بدعت در قرآن با واژه ها و تعبیرهای گوناگونی آمده است؛ از جمله واژه «بدع» و مشتقات آن که در چهار آیه به کار رفته است که در سه آیه (سوره بقره/2، 117؛ سوره انعام/6 ، 101؛ سوره احقاف/46، 9) معنای لغوی بدعت مراد است؛ ولی در آیه 27 سوره حدید/57: «و رهبانیة ابتدعوها» دو قول وجود دارد: برخی مقصود از آن را روشی جدید در پرستش خداوند (معنای لغوی) دانسته اند؛ اما شماری دیگر آن را از مصادیق بدعت اصطلاحی شمرده اند.
مفهوم بدعت با تعابیری دیگر مانند:
شیطان که دشمن اصلی انسان است همواره می کوشد وی را به ارتکاب انواع گناه از جمله بدعت گذاری در دین بکشاند: ««لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبین اِنَّما یَأ مُرُکُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ واَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لاتَعلَمون»» ، ازاین رو در این آیه و نیز آیه 142 سوره انعام/6 که در پی آن از بدعتهای مشرکان سخن به میان آمده، مؤمنان از پیروی کردن شیطان منع شده اند.
[ویکی حج] بدعت بنیاد نهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است.
بدعت در لغت به معنای ایجاد امر تازه است و در اصطلاح یعنی کم و زیاد کردن ِ دین و در عین حال این کار را به نام دین انجام دادن ؛ بنابراین معنای لغوی آن عام تر از معنای اصطلاحی آن است؛ لذا رابطه عموم و خصوص مطلق بین آنها برقرار می باشد.
برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد، بدعت حقیقی و نسبی، تقسیم بدعت به تعداد احکام شرعی، ذکر کرده اند که همه آنها مورد نقد واقع شده و رد گردیده است. حرمت بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و ضروری دین به شمار می رود و گاه در قلمرو عقاید، موجب کفر و شرک می گردد.
[ویکی فقه] بدعت (قرآن). بدعت به معنای داخل کردن چیزی که جزء دین نیست، در دین می باشد.
بدعت در لغت به معنای نوآوری یا اختراع چیزی بدون نمونه پیشین است و در اصطلاح متون و منابع اسلامی عبارت است از عملی که اصل و پایه ای در شریعت نداشته باشد یا وارد ساختن چیزی که جزء دین به شمار نمی رود در دین . برخی دیگر بدعت را اعم از زیاد کردن چیزی در دین یا کم کردن از آن دانسته اند.
از نظر اهل سنت
برخی فقیهان اهل سنت هرگونه نوآوری را بدعت شمرده، آن را به بدعت پسندیده و ناپسند تقسیم کرده اند. گروهی دیگر از اینان بدعت را به ۵ قسم واجب ، حرام ، مکروه ، مستحب و مباح تقسیم کرده اند ولی در روایات فراوانی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده به گونه مطلق هر بدعتی عامل گمراهی و دور شدن از سنت به شمار رفته و مسلمانان به برائت جستن از آن ها مأمور گشته اند ، بر این اساس، باید تقسیمات یاد شده را به بدعت لغوی مربوط دانست؛ نه بدعت اصطلاحی، زیرا نوآوری گاهی پسندیده و گاهی ناپسند است ، چنان که از نظر تکلیفی نیز می تواند یکی از احکام پنج گانه مذکور را داشته باشد؛ اما افزودن چیزی بر دین همواره ناپسند و حرام است. برخی علت این تقسیم بندی را توجیه سخن خلیفه دوم درباره نماز تراویح دانسته اند که پس از امر به جماعت خواندن آن این کار را بدعتی نیکو شمرد.
شمول بدعت
درباره این که بدعت فقط اعتقادات و احکام عبادی را در برمی گیرد یا شامل امور عادی نیز می شود فقها اختلاف نظر دارند؛ از سخن برخی برمی آید که نوآوری در امور عادی زندگی نیز در صورتی که منتسب به شریعت نباشد، بدعت است؛ ولی برخی دیگر این گونه نوآوری ها را بدعت ندانسته و گفته اند:در صورتی که نوآوری در امور عادی با آنچه خداوند منع کرده مخالف باشد، شخص تنها مرتکب عمل حرام گردیده است؛ نه بدعت، زیرا نوآوری او به نام دین نبوده است.
کاربرد قرآنی
...

معنی کلمه بدعت در ویکی واژه

بدعة
نوآوری، به ویژه رسم یا آیین تازه‌ای که مورد پذیرش قرار نگرفته یا مخالف سنت پذیرفته شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه بدعت

تازند رخش بدعت و سازند تیر کید اما سفندیار مرا تهمتن نیند
مسیحیت در بیشتر دوران اروپای دوران باستان، دین اقلیت در امپراتوری روم بود و مسیحیت اولیه تحت آزار و اذیت مسیحیان در امپراتوری روم قرار داشت. هنگامی که در جریان کنستانتین بزرگ و مسیحیت، به دین غالب امپراتوری روم تبدیل شد. تحت فرمانروایی کنستانتین یکم، بدعت گذاران دینی تحت تعقیب قرار می‌گرفتند. اواخر قرن چهارم آغاز آزار و اذیت پاگان‌ها در اواخر امپراتوری روم بود. از نظر بسیاری از مورخان، تغییر کنستانتینی مسیحیت را از دین آزار دیده به دینی تبدیل کردند که قادر به آزار و اذیت و گاه مشتاق آزار و اذیت بود.
از میان فرقه‌های اهل سنت، حنبلیان به شدت با مخالفان خود برخورد می‌کردند و معتقد بودند که آنچه در قران آمده‌است، باید بدون چون و چرا در معنای ظاهری ان مورد پذیرش قرار گیرد. این گروه تمام آنچه متکلمان در تعقل و مجادله در اصول دین انجام می‌دادند را بدعت می‌دانستند و معتقد بودند تا با بدعت‌ها باید مبارزه شوند و از همین جهت دوره کلام‌ستیزی اصحاب حدیث در سده‌های چهارم به بعد، به این صورت شکل گرفت.
بدعت عنان نیافت چون او تنگ برکشید سنت عدو شکست چو او یاور افتاد
در آن زمان آواکوم و عده ای دیگر این تغییرات را به شدت رد می‌کردند. آن‌ها این اصلاحات را نمودی از رسوخ فساد در کلیسای روسیه می‌پنداشتند، کلیسایی که در نظر آنان کلیسای حقیقی خدا بود. دیگر کلیساها نیز در مراسم مذهبی خود نزدیکتر به قسطنطنیه بودند. آواکوم استدلال می‌کرد که قسطنطنیه به دلیل همین این عقاید و اعمال بدعت آمیز بود که به دست ترکها افتاد.
او برای دلجویی از همسرش به دنبال خواستگاری تعمید یافت و مسیحی شد، گرچه آنها بدعت آریایی را به جای مذهب کاتولیک پذیرفتند. در سال ۶۰۳، تحت تأثیر همسرش، ویآریانیسم را کنار و به آیین کاتولیکسیسم گروید، و پسرش آدالالد را غسل تعمید کرد. او و همسرش کلیسای جامع مونزا را بنا و وقف کردند، جایی که هنوز هم تاج آهنین لومباردی حفظ شده‌است و جایی که تاج آگیلولف، مختص سنت جان، وجود داشته‌است (اکنون گم شده‌است) و دارای کتیبه ای در این خصوص است، و در آن عبارتی استفاده شده‌است که به معنی «پادشاه همه ایتالیا» است. (همان‌طور که آگیلولف خودش را در آن جایگاه می‌دید)
اسلام‌گرایی در نوار غزه شامل تلاش‌هایی برای ترویج و تحمیل قوانین و سنت‌های اسلامی در نوار غزه است. نفوذ گروه‌های اسلامی در نوار غزه از دهه ۱۹۸۰ افزایش یافته‌است. پس از پیروزی حماس در انتخابات ۲۰۰۶ فلسطین و درگیری با حامیان حزب رقیب فتح، حماس کنترل کامل نوار غزه را به دست گرفت و «پایان سکولاریسم و بدعت در نوارغزه» را اعلام کرد ". برای اولین بار از زمان کودتای سودان در سال ۱۹۸۹ که عمر البشیر را به قدرت رساند، یک گروه اخوان المسلمین بر یک قلمرو جغرافیایی قابل توجهی حکومت کرد. گروه‌های حقوق بشر غزه حماس را به محدود کردن بسیاری از آزادی‌ها در جریان این تلاش‌ها متهم می‌کنند.
چون زندگی از عشق تو داریم همه وقت است که این بدعت جان برگیری
برخلاف شماری چند از نامه‌های پولُس، نامه به افسسیان برای اصلاح عقیدهای نادرست یا مقابله با بدعت نوشته نشده‌است. هدف این رساله آن است که افق دید ایمانداران را درباره نقشه ازلی و ابدی خدا و فیض او گسترش دهد تا ایشان اهداف عالی خدا را برای کلیسایش بشناسند.
ابن تیمیه برای اولیا و برگزیدگان نیروی مافوق بشری (کرامت الاولیا) قائل بود ولی سفر برای زیارت قبور ائمه و پیامبران را بدعت و ناروا می‌دانست.
نظر با نیکوان رسمیست معهود نه این بدعت من آوردم به عالم
اصلاح‌گری دینی یا احیاگری دینی به فرایندی گفته می‌شود که افرادی دین‌باور در درون دین با ارائه نظریه یا اقدامی عملی برای زدودن خرافه، زنده نمودن و برجسته نمودن کتاب مقدس و برگشت به اصل عقاید پیام آوران دین، همت می‌نمایند. از ویژگی عمده آن می‌توان به پیراستن عقیده مسلمانان از خرافات و بدعت‌ها و بازگشت به اسلام اصیل و اصول اولیه و هماهنگ‌کردن تعالیم و رهنمودهای دینی با عقل و مقتضیات زمان اشاره نمود.
شهی خسروی شهریاری امیری که بدعت ز شمشیر اوگشت فانی
از عشق، بدعت است تمنای خونبها ای خودفروش عرض شهیدان چه می بری
بهاءالله طی دو دهه از زمان صدور حکم اعدامش در سال ۱۲۲۷ش. برابر با ۱۸۴۸ تا حبس بیرحمانه‌اش در قلعه عکا در سال ۱۲۴۸ش. برابر با ۱۸۶۸، هیچگاه مرتکب جرم مدنی نشده و در هیچ دادگاه قضایی به دلیل تخلف علیه قانون محکوم نشده بود. وی به خواست و با حکم حکومتی سلاطین مسلمانی مجازات شد که خود را مدافع دین حقیقی [اسلام] در برابر بدعت گذاری نامدار و نفسی خطرناک که دارای جاذبه دینی بود می‌دیدند.
هست از این قوم ناصرخسرو که کند کهنه بدعتی را نو
برخی از اهل تسنن وقتی که نام علی را می‌برند «کَرَم الله وَجْهَهْ» به معنای: «خداوند مقامش را ارجمند کند» نیز می‌گویند. عده‌ای از اهل سنت نیز این کار را از گفتار بدعت‌گذاران می‌دانند.
عادت بدعت از جهان برداشت که کژی جز که در کمان نداشت
تند باد غیرت او همچو اوراق بهار صد هزاران نسخه بدعت مبتر ساخته
نگونساری هر بدعت ازو بود که نور گوهر دولت ازو بود