( آمیخته ) ( اسم ) ۱ - درهم کرده مخلوط مزوج . ۲ - ( اسم ) جامه ای که جولاهان پوشند .
معنی کلمه آمیخته در ویکی واژه
دو چیز که درهم شده باشند. مخلوط. آمیختهای از موسیقی ایرانی و فرنگی بود. «جمالزاده»
جملاتی از کاربرد کلمه آمیخته
گفتار تو با کردار آمیخته گشته ست از بسکه بگفتار بجای آری کردار
شاهد حسن از آن مشهود شد، شحنه عشق ازین موجود گشت، حسن دلکش عادت ناز گرفت و عشق سرکش جانب نیاز. دلفریبی آن موجود ناشکیبی این بود و جانگدازی این بر عشوه سازی آن میفزود. تا یکی شهره بشیدائی شد و یکی چهره بزیبائی گشوده، حسن را رأی تجلی آمد؛ عشق را جای تسلی نماند. جیب تحمل چاک زد، دست تولا بر آورد، خواست در دامن وصالش چنگ زند شحنه جلالش بانگ زد که: ایاک ان تدنو الینا فتحرق، لاجرم در ورطه اضطرار افتاد و جنبشی بی اختیار کرد که چندین عالم بی قیاس از پرده غیب جلوه شهود نمود، ممالک وسیعه پیدا شد و خلایق بدیعه هویدا؛ پس بحکم حکیم ازل، وجود خدیوی اجل لازم آمد که از عهد عمارت این ملک و امارت این خلق بر آید ذات انسان را در ملک امکان قابل انتخاب دیده از نشاه قدس برانگیختند و با نشوه انس برآمیخته، از اجزای مختلف معجون کردند و بر جمله شئونات مشحون که اعدای قدیم را هر چند در جای خویش جنگ و خصومت بیش باشد در حضرت ملوک، هستی خود را یاد رود و کینه دیرینه بر باد. گوهر وجود انسان خسرو سریر کیهان شد و مژدة این خبر در تمام عوالم منتشر گشت تا بعالم ملکوت رسید، اهل آنجا را مستبعد آمد که این خود انباز توده خاک است چه سان هم راز عالم پاک گردد؟ قالوا: اتجعل فیها من یفسد فی الارض ویسفک الدماء ونحن نسبح بحمدک و نقدس لک.
ای محمّد از ما میباید ستد و بخلق میباید رسانید و در میانه راست باشی، «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ»، همه دست در دامن تو زده و تو بدل بکس التفات ناکرده، بظاهر با خلق آمیخته و بباطن از خلق مجرد و آزاد گشته، و لسان الحال بنعت التمکین یقول:
اکثریت آذریها را مسلمانان شیعهمذهب تشکیل میدهد. بهطور کلی، جمعیت آذریها در ترکیه به خوبی با جامعه ترک آمیخته شدهاند. عمدتاً به دلیل نزدیکی فرهنگی و زبانی میان آذریها و ترکان آناتولی است. با این حال، تفاوتهایی در زمینههای مذهب، گویش ترکی و تاریخ میدارند.
آمیخته شد بانگش با بانگ همه زان سان پیدا نشود بانگش در غلغله شان یک مو
هر کجا خار و گلی دست و گریبان بینی حسن و عشق است که با یکدگر آمیخته است
ادبیات فنلاندی به ادبیات نوشتاری و گفتاری خلقشده در فنلاند به زبانهای فنلاندی، سوئدی و در قرون وسطی زبانهای لاتین اشاره دارد. تاریخ ادبیات فنلاندی و سوئدی با هم آمیخته است. از اواسط قرن دوازدهم تا ۱۸۰۹ فنلاند تحت فرانروایی سوئد بود و سوئدی تا آخر قرن نوزدهم زبان طبقات بالا باقی ماند که در آن زمان جنبشی پرشور و حرارت برای احیای زبان فنلاندی بهعنوان یک وسیله ارتباطی فرهنگی آغاز گشت.
«وزارت اوقاف اسلامی» که توسط دولت حماس ایجاد شدهاست، اعضای کمیته فضیلت را برای هشدار به مردم در مورد خطرات قرار ملاقات، بازی با ورق و پوشش نامتعارف مستقر کردهاست. دولت همچنین تأسیساتی مانند کافههای پارک آبی کریزی و باشگاه سوارکاری فیصل را که در آن زنان و مردان به صورت اجتماعی در هم آمیخته بودند، بهطور موقت تعطیل کردهاست.
هرچند که این افسانه در میان مردم مناطق مختلف از جمله ترکمنها، ترکها، ازبکها و قزاقها به صورتهای گوناگون نقل میشود، در تمامی آنها مایهٔ اصلی داستان و قهرمانان آن یکی است. در متن داستان اصلی و کرم، نظم و نثر در هم آمیختهاست. «عاشیقها» هنگام نقل داستان، قسمتهای منظوم را همراه ساز به آواز میخوانند.
و باید که اسرار خود پوشیده دارد تا بر إجالت رای قادر بود و از آفت مناقضت ایمن، و نیز اگر دشمن خبر یابد به تحرز و تحفظ دفع تدبیر او بکند. و طریق محافظت اسرار با احتیاج به مشاورت و استمداد عقول آن بود که مشاورت با اصحاب نبل و همت و عزت نفس و عقل و تدبیر کند که ایشان اذاعت رای نکنند، و با ضعفای عقول مانند زنان و کودکان البته نگوید، و چون رایی مصمم شود افعالی که ضد آن رای اقتضا کند با افعالی که مبادی امضای آن رای بود آمیخته کند، و از میل به یکی از دو طرف، یعنی طرف رای و طرف نقیضش، اجتناب نماید که هر دو فعل مظنه تهمت، و طریق استنباط و استکشاف آن فکر بود.
بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد به خصوص نمیدانند بلکه آن را عنوانی میدانند کلی برای افراد پرتزویر، حیلهگر و حقهباز که برای فریب مردم از هر وسیلهای استفاده میکنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده میکند.
قطره زهر و هزاران تنگ تریاق شفا نفخه عیسی دولت با وبا آمیخته
مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۶ – ۴ شهریور ۱۳۶۹) متخلص به م. امید، شاعر، نویسنده و موسیقیپژوه ایرانی بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیدهاست؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است. اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای ماندهاست. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقایی بود.
گاهی شاعر از چند حس را با هم استفاده میکند. به عنوان مثال حقوقی حس رنگ و صدا را به این شکل با هم درآمیخته است:
تکفیر مکن که بمجنون حرج نماند آمیخته بکفر اگر چه مقالتم
راستی این که دم مهر و وفای تو به دل با هم آمیخته مانند روان با بدنست
امیر ناصرالدین حسین بن محمد بن علی جعفری رغدی مشهور به ابن بیبی، مؤلف کتاب الاوامرالعلائیه فی امورالعلائیه معروف به تاریخ ابن بیبی است. این کتاب با نثری فصیح و منشیانه و آمیخته به اشعار و عبارات عربی در سال ۶۸۰ نگارش یافته و به نام علاءالدین عطاملک جوینی اهدا شدهاست. آن را به اشاره علاءالدین عطاملک جوینی و به نام علاءالدین کیقباد اول نوشته و میخواستهاست که آن را ذیلی بر تاریخ جهانگشای جوینی در باب تاریخ سلاجقة روم قرار دهد.
بلغارها قومی آمیخته از مردمان ترکتبار و ایرانیتبار (سکایی-سرمتی) بودند که در مسیر مهاجرت، اقوام دیگری را نیز در خود حل کرده بودند.
ای غمت در جان من آویخته نه، که خود با جان من آمیخته
از فخر رازی همچون اکثر متفکران و دانشمندان ایرانی اشعار اندکی به زبانهای فارسی و عربی بر جای مانده است. سرودههای فارسی او بسیار کم و بیشتر در قالب رباعی است. این رباعیها با اشعار کسانی چون ابوسعید ابوالخیر، عمر خیام، ابن سینا و بابا افضل کاشانی به گونه ای در هم آمیخته است.