استمداد

معنی کلمه استمداد در لغت نامه دهخدا

استمداد. [ اِ ت ِ] ( ع مص ) یاری خواستن. ( منتهی الارب ). مدد خواستن. ( زوزنی ). یاری جستن. یاوری خواستن. بمدد طلبیدن. استعانت. اعانت جستن : مدّت مجاهدت دراز کشید واهبت و سازی که داشتیم نمانده و راه استمداد و طلب زاد بسته بود و مدتها در مضایق آن شدت و مغالق آن کربت بماندیم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 26 ). الیسع چون بجانب قهستان رسید رحل و ثقل بخوس بگذاشت و بر امید استمداد به بخارا رفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 291 ).
- استمداد کردن ؛ استعانت. مدد خواستن. یاری خواستن :
این غزل را پیش ازین هرچند انشا کرده بود
صائب از روح فغانی دیگر استمداد کرد.صائب.|| سیاهی گرفتن از دوات. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه استمداد در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) یاری خواستن .

معنی کلمه استمداد در فرهنگ عمید

کمک خواستن، مدد خواستن، یاری خواستن.

معنی کلمه استمداد در فرهنگ فارسی

مددخواستن، یاری جستن، یاوری خواستن، کمک خواستن
( مصدر ) ۱ - یار خواستن یاری خواستن یاری جستن . ۲ - سیاهی گرفتن از دوات جمع استمدادات .

معنی کلمه استمداد در دانشنامه آزاد فارسی

اِستِمداد (invocation)
صناعتی ادبی به معنای یاری جستن از نیرویی در خارج شعر یا داستان. شاعران اغلب در ابتدای آثارشان برای سرودن شعر از خدایان یاری می جویند. استمداد در ادبیات یونان و روم باستان متداول بود و در دورۀ رنسانس احیا شد. نویسندگان متأخر کمتر برای آن ارزش قائل بوده و حتی آن را به سخره گرفته اند، نظیر کاری که لرد بایرون شاعر انگلیسی در منظومۀ دون ژوان (۱۸۱۹ـ۱۸۲۴) کرده است.

معنی کلمه استمداد در ویکی واژه

ricorso
یاری خواستن.

جملاتی از کاربرد کلمه استمداد

در بیان اینکه چون سالک از در ارادت درآمد و دست طلب بر دامن عنایت پیر زد، نفس کافر بعنانگیری خیزد و هر لحظه فتنه‌یی هولناک برانگیزد اگر سالک را دل نلرزید و ثبات و تحمل ورزید و از در مراقبه درآمده از باطن پیر استمداد نمود، آن مخالفت به مرافقت و آن منازعت به موافقت تبدیل گردد و از آنجاست که عارف ربانی و مفلق شیروانی، جناب حکیم خاقانی، قدس سره، در مسأله‌ی نفس فرماید:
همه گفتند خه خه و علیک عین الله از عهده یک نیمه دعوی بیرون آمدی با آنکه معمای معروف درین مصراع درج کردی و زیادت از آن رتبت که در منثور بود بر منظوم خرج کردی، اما فقط دوم که جمد فیه خمرة است بر تو باقی وجام حریف فکن در دست ساقی است، بی انقطاع انفاس و استمداد اجناس گفت:
در سال ۱۳۵۵ خورشیدی آقای محمد علی پورموسی رئیس انجمن ده که دهبان آبکنار نیز بوده، ازهمه آبکناری‌ها به خصوص آن‌ها که در تهران بودند استمداد فکری و مالی نموده و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۵۵ مسجد را به‌طورکلی خراب کرده تا مسجدی نو با مصالح ساختمانی امروزی احداث نمایند. به منظور پیش‌بینی‌های لازم و نگهداری مسجد در آینده امنای مسجد با نظارت اوقاف گیلان انتخاب شدند.
پناه اهل هنر شهنواز خان، که کند ز رای روشن او آفتاب استمداد
ندا رسید که مشکل رسی به مقصد خویش ز مقتدای زمان نا نموده استمداد
یک هفته پیش از اجرای حکم فیلمی از استمداد مادر او منتشر شده بود که خواستار تجدیدنظر دربارهٔ حکم پسرش شده بود و در روز سه شنبه ۲۸ فروردین سال ۱۳۹۷، مادر بهمن با انتشار ویدیوئی خبر از لغو اجرای حکم پسرش را داد. انتشار این خبر باعث خوشحالی بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی شد. مادر وی با انتشار یک ویدیوی دیگر در فضای مجازی ادعا کرده بود علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر کرده‌است.
به استمداد چشم و زلف و رخسار به یکدم کار فایز ساختی تو
وقتی انگلیس‌ها از طرف جنوب، افغانستان را اشغال کردند، امیرشیرعلیخان از روس‌ها استمداد کرد، ولی پاسخی نیافت و ناگزیر اداره امور را به فرزندش یعقوب خان سپرد و خود به امید جلب کمک رهسپار شمال گشت، روس‌ها تنها کمکی که به وی کردند این بود که توصیه نمودند به پایتختش برگردد و با انگلیس‌ها از در صلح درآید. امیر شیرعلی ناامید، افسرده و در هم شکسته در مزارشریف چشم از جهان فروبست.
از نگاه کسرایی، ری‌را صدایی است که بر دیوار تاریک شب خط می‌کشد و مخاطبی ندارد. حتی فریاد استمدادی نیست و اگر باشد، غمگینانه‌ترین نوع استمداد بشری و یاری‌خواهی انسان از درون دردمند خویشتن است.
پیر را از باطن استمداد کرد باطن پیر رهش، امداد کرد
شد به اندک فرصتی سرخیل ارباب سخن هر که از روح فغانی صائب استمداد کرد
ز نور رای شهی کوکبم منور گشت که آفتاب کند از ضمیرش استمداد
به نقل رمزی (۱/۵۲۸)، ازبک‌خان از ملک ناصر در جنگ با سلطان ابوسعید یاری خواسته و ملک ناصر به این استمداد پاسخ نداده بود زیرا گویا ابوسعید و امیرچوپان از ملک ناصر درخواست آشتی کرده بودند و ملک ناصر، ابوسعید را از قصد ازبک در حمله به ارّان و آذربایجان آگاه ساخته و امیرچوپان از این امر سپاسگزاری کرده هدایایی به ارزش ۰۰۰‘۵۰ تومان برای ملک ناصر فرستاده بود. این مسئله بر ازبک‌خان گران آمد و نامه‌ای عتاب‌آمیز برای ملک ناصر فرستاد. ناصر عذر آورد که این امر برای پاسخ به دعوت به اقامه شعایر اسلام بوده و او نمی‌توانسته از آن تخلف کند.
نف نامیرا نگرکاینک به استمداد باد نقش ها از پرده‌ در سلک عیان می‌آورد
محتوای این کتاب با استمداد از آیات قرآن، روایات و اشعار اخلاقی در دوازده فصل طبقه‌بندی شده‌است.
ز پرتگاه سیه‌روز شام گمراهی ز نور صبح معارف بخواه استمداد
نظریه‌های قیدی اصل فاکتور عام را حغظ می‌کنند اما اصل پدیداری و اصل بازنمودی را انکار می‌کنند. قید گرایان، استمداد و توسل به متعلقات اعمال حسی را برای تبیین آنچه نزد فاعل شناسا هست کنار می‌گذارند و در عوض بر شیوه‌های حاسه تأکید می‌کنند.