جملاتی از کاربرد کلمه آرزوی خام
عشق از دلم نبرد برون آرزوی خام شد از گداز، نقره من کم عیارتر
جای حیرت نیست صائب گر زمین گیرست دل سالها شد زیر سنگ از آرزوی خام ماست
شکیب از میوه نارس نباشد طفل طبعان را به دشواری هوس دل ز آرزوی خام بردارد
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست در به روی آرزوی خام می بندیم ما
گل امیدواری میتوان چید از عتاب او به ظاهر گرچه گوش آرزوی خام میپیچد
دلدوختن به وعده معشوق بیوفا جز آرزوی خام و خیال محال نیست
در مغز عاشقان نبود آرزوی خام در آفتابروی، ثمر زود می رسد
سودای آن نمی پزم از آرزوی خام کز خوان دولت تو
ببرگ و نوا رسم
مباد خیره شود آرزوی خام طمع به وقت خواب گل بوسه را نشانی کن!
آرزوی خام، عالم را بیابان مرگ کرد همچنان خامان به دنبال تمنا می روند