آن گونه

معنی کلمه آن گونه در لغت نامه دهخدا

( آنگونه ) آنگونه. [ گو ن َ / ن ِ ] ( صفت + اسم ) بر آنگونه. بدانگونه. بدانسان. بر آنسان :
بدانگونه آن لشکر نامدار
بیامد روارو سوی کارزار.فردوسی.بدانگونه آن سنگ را برگرفت
کزو ماند لشکر سراسر شگفت.فردوسی.

معنی کلمه آن گونه در فرهنگ معین

( آن گونه ) (نِ ) (ق مر. ) آن سان ، آن وجه .

معنی کلمه آن گونه در فرهنگ فارسی

( آنگونه ) آنسان آن وجه .

جملاتی از کاربرد کلمه آن گونه

ابن حزم اندلسی در زمان زندگی او درباره‌اش می‌گوید: «شنیده‌ایم که به روزگار ما در نیشابور مردی است از صوفیان با کنیه ابوسعید ابوالخیر که گاه جامه پشمینه می‌پوشد، و زمانی لباس حریر که بر مردان حرام است، گاه در روز هزار رکعت نماز می‌گذارد و زمانی نه نماز واجب می‌گزارد نه نماز مستحبی و این کفر محض است. پناه بر خدا از این گمراهی.» با وجود این قدیس دیگری را نمی‌شناسیم که مردم تا این پایه شیفته او باشند و چهره او به عنوان رمز اشراق و اشراف بر عالم پنهان به گونه نشانه و رمزی درآمده باشد آن گونه که بوعلی رمز دانش و علوم رسمی است.
نهی آن گونه پی سجده جبین کو پی دانه برد سر به زمین

سرشماری عبارت است از شمارش و محاسبه تعداد کل نفرات یا اشیای مورد نظر در مکانی مشخص مانند تعداد کل نفراتی که در یک کشور زندگی می‌کنند.[۴] سرشماری محدود به انسانها نیست و ممکن است شامل محصولات و کارگاه‌های صنعتی و کشاورزی نیز شود. یک نوع سرشماری نیز مربوط به حیات وحش است که طی آن گونه‌های مختلف حیوانات وحشی ازقبیل پرندگان، پستانداران، آبزیان و خزندگان سرشماری می‌شوند که این کار توسط سازمان حفاظت محیط زیست در کشور اجرا شده و هدف از آن پی بردن به تعداد افراد جمعیت و مطالعه روی رفتارهای مهاجرتی آنها صورت می‌پذیرد.

کمبود داده یا کمبود اطلاعات یا اطلاعات ناکافی به رده‌ای از رده‌بندی وضعیت حفاظتی جانداران زنده در فهرست سرخ اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت گفته می‌شود که در آن داده‌های موجود دربارهٔ یک گونه به اندازه‌ای کافی نیستند که بتوان برآوردی دربارهٔ وضعیت آن گونه ارائه داد.
شده در عهد وی آن گونه غنا شامل خلق کاغنیا راست بر امصار دگر حمل زکات
طورگ جفا پیشه چون آن بدید کز آن گونه بر لشکرش آن رسید
بر آن گونه چون پهلوان کرد یاد برون تاخت رهام چون تندباد
- ارتباط هم‌فرهنگی، در کلی‌ترین شکل خود، به تعاملات میان اعضای گروه‌های مسلط و محروم اشاره دارد. هم‌فرهنگ‌ها شامل افراد رنگین‌پوست، زنان، معلولان، همجنس‌گرایان و متعلق به طبقات اجتماعی پایین می‌شود اما تنها محدود به آنها نیست. نظریه هم‌فرهنگی، آن گونه که توسط مارک پی. اوربه تدوین شده است، به روش‌های استراتژیکی نگاه می‌کند که در آن اعضای گروه هم‌فرهنگ با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند. به‌علاوه، چارچوب هم‌فرهنگی اینکه افراد مختلف چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند را بر اساس شش عامل توضیح می‌دهد.
فرامرز نزدیک رستم رسید جهان پهلوان را بر آن گونه دید
به‌طور کلی اقناع هدف اساسی و پایانی همه نوع رفتارهای ارتباطی است. ارتباط موفق و مؤثر آن گونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی اقناع را به دنبال داشته باشد. در این صورت می‌توانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم.
مهارتت بود آن گونه در فنون حکم که در همه چو حکیمان یک فنی ماهر
بنیادگرایی، آن گونه که امروزه به کار برده می‌شود، صرفاً یک اصطلاح تازه به وجود آمده‌است که تا حدّ زیادی به بافت‌های تاریخی و فرهنگی پروتستانیسم (به عنوان مثال جدال بین بنیادگرایان و نوگرایان در کلیسای پرسبای‌ترین) در سال‌های دههٔ ۱۹۲۰ ایالات متحدّه مرتبط می‌شود. از آن زمان به بعد این اصطلاح به کشورهای دیگر 'صادر' شده و در مورد ادیان مختلفی از جمله بودائیسم، یهودیت و اسلام به کار برده شده‌است. نباید بنیادگرایی را با نهضت احیاگران که قدمت خیلی بیش‌تری دارد و صرفاً خاصّ آمریکای قرن بیستم نیست، اشتباه بگیریم.
آن گونه که خود گفته‌است با گرایش به اندیشه‌های انقلابی و اسلامی همه نوشته‌های پیشین خود را از بین برد.
در دههٔ ۹۰ میلادی، بغدادی چند سال در افغانستان حضور داشت و در آنجا با گروه‌های افراط‌گرا و طالبان همکاری کرد. آن گونه که از شواهد برمی‌آید، بغدادی در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ به همراه ابومصعب الزرقاوی (بنیان‌گذار القاعده عراق در سال ۲۰۰۳)، به افغانستان رفته بود. هستهٔ اصلی گروهی که بعداً با نام داعش و بعدتر با نام «دولت اسلامی» شناخته شد، همان گروهی بود که آن روزها در اطراف زرقاوی بودند.
«من آن گونه که تو به من فرمان بدهی خواهم بود، و از این پس سرنوشت من و بخت و اقبال من تو خواهی بود.»
گشت می برنا و گیتی پیر و بس باشد دلیل آن گونه چون عقیق و این بگو نه چون زریر
جائی است خطرناک و پر از سارق و جانی آن گونه که دانی
عدل تو هست بر آن گونه، که از هیبت او غول جز رهبری قافله کی یارد کرد؟
از سوی دیگر برخی بر این باورند که در دوران کلاسیک مشکل رابطهٔ میان عالم و معلوم یا همان عقل و معقول مطرح نبوده‌است. فرض بر این بوده‌است در ان دوران –دست کم پس از افلاطون- که یک رابطه ای میان عالم و معلوم وجود دارد. سقراط، آن گونه که افلاطون به ما می‌گوید علم را از طریق دیالکتیک استنباط می‌کرده‌است؛ چیزی که به ان نیاز داشته‌اند همان روشمامائی سقراط بوده‌است. عالم در مرکز و ثقل معلوم است. رابطه میان عالم و معلوم تاقرن هفتم ادامه داشت تا این که گالیله روشی را بیان کرد که تجربه گرایی نام داشت. در تجربه گرایی عالم از معلوم دور شد.
تاکه روئید خط سبزش ازآن گونه سرخ این سخن گشت مسلم که برد سبزه حزن