اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل رازی ملقب به مجدالدین قاضی. او راست : القرائن الرکنیة فی فروع الشافعیة. وفات وی به سال 750 هَ. ق. بود. ( کشف الظنون ). اسماعیل. [اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل نعالی. به قول مؤلف مجمل التواریخ خال برکیارق سلجوقی بود. ( مجمل التواریخ و القصص ص 409 ). و در راحة الصدور ( صص 141-142 ) نام و نسب وی اسماعیل بن یاقوتی بن چغری بیک برادر زبیده خاتون مادر برکیارق. ( مجمل التواریخ و القصص ص 409 حاشیه 3 ). اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسود ملقب به تبان. محدث است. اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اشعث. وی پسر اشعث بن قیس کندی است و مادر او ام فروة خواهر ابوبکر صدیق است. ( حبیب السیر چ تهران ج 1 جزو4 ص 158 ). و رجوع به البیان و التبیین جاحظ چ حسن السندوبی ج 3 ص 161 شود. اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اشعث. او راست : کتاب تعبیر. اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اعمش. رجوع به اسماعیل بن عبداﷲ اعمش شود. اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن افضل علی ایوبی معروف بصاحب حماة و ملقب بعمادالدین و مل»المؤید. اوراست : شرحی بر کافیة فی النحو ابن حاجب. وفات بسال 732 هَ. ق. ( کشف الظنون ). و رجوع به ابوالفداء شود. اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن امیة. شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب سجاد ( ع ) شمرده. ابن حجر در تقریب وی را بنام اسماعیل بن امیةبن عمروبن سعیدبن العاص بن امیة اموی خوانده و گوید: ثقت است و بسال چهل وچهار یا پیش از آن درگذشت. ذهبی در مختصرگوید: سفیانی و بشربن مفضل از وی روایت کنند. شصت حدیث دارد. و بسال 129 هَ. ق. درگذشت. و میان این دوتاریخ تفاوت بسیار است. ( تنقیح المقال ج 1 ص 130 ). اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن انماطی حافظ مکنی به ابوالطاهر. وی پدر ابوبکربن ابی الطاهر اسماعیل بن انماطی است. ( حسن المحاضرة ج 1 ص 175 ). اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن باطیش موصلی مکنی به ابوالمجد و ملقب بعمادالدین. معاصر ابن خلکان است و او راست : کتاب التمییز و الفضل. اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن بَزیع. ابن داود در رجال خود او را یاد کرده و از رجال کشی نقل کند که وی او را از اصحاب رضا ( ع ) و جواد ( ع ) شمرده است. ولی در رجال کشی چنین نامی دیده نشد. وگویا ابن داود از نام محمدبن احمدبن اسماعیل بن بزیعکه کشی او را از صحابه رضا ( ع ) و جواد ( ع ) شمرده است ، بدین اشتباه دچار شده. ( تنقیح المقال ج 1 ص 130 ).
معنی کلمه اسماعیل در فرهنگ فارسی
کمال الدین یاقوتی ملقب بقطب الدین خال برکیارق سلجوقی ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفریفت و وعده داد که زن او شود و او را بر جنگ بر کیارق تحریص کرد و ایشانرا در حدود کرخ در سنه ست و ثمانین و اربعمائه جنگ افتاد برکیارق مظفر شد .
معنی کلمه اسماعیل در فرهنگ اسم ها
اسم: اسماعیل (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: esmāeil) (فارسی: اسماعيل) (انگلیسی: esmaeil) معنی: شنونده و اطاعت کننده امر خدا، پیامبر بنی اسرائیل، پسر ابراهیم نبی ( ع ) و هاجر، به معنی «مسموع از خدا »، ( اَعلام ) ) پیامبر بنی اسرائیل پسر ابراهیم نبی ( ع ) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است، در روایت های اسلامی، پدرش را در ساختن خانه ی کعبه یاری کرد و پدرش مأمور قربانی کردن او در راه خدا شد، ولی جبرئیل در آخرین لحظه او را از این کار بازداشت، ) نام پسر ارشد امام صادق ( ع ) که پیش از پدر وفات یافت، [قرن هجری]، ) اسماعیل: دومین امیر سامانی [، قمری]، پسر احمد و جانشین برادرش نصر، آرامگاهش در بخارا است، ) اسماعیل: نام دو تن از شاهان سلسله ی صفوی، شاه اسماعیل اول: بنیانگذار و نخستین شاه [، قمری] سلسله ی صفوی در ایران، که در سالگی رهبری قیام پیروان شیخ صفی بر ضدّ قراقوینلو به دست گرفت، شاه اسماعیل دوم: سومین شاه [، قمری] سلسله ی صفوی، پسر و جانشین شاه تهماسب، ) اسماعیل ابن علی نوبختی: [، قمری] متکلم شیعی و صاحب کتاب های متعدد در فقه و رجال شیعه و در ردّ مخالفان، ) اسماعیل ابن یسار نسایی: [قرن هجری] شاعر شعوبی ایرانی، که در شعرهایش به زبان عربی ایرانیان را می ستود، ( عبری ) به معنی ' مسموع از خدا '، ( در اعلام ) پسر ابراهیم نبی ( ع ) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است، آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم ( ع ) و هاجر
معنی کلمه اسماعیل در دانشنامه عمومی
اسماعیل (ترکیه). اسماعیل ( به ترکی استانبولی: İsmil ) شهری است در کشور ترکیه که در استان قونیه واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۶٬۹۰۹ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۷٬۸۸۸ نفر می باشد. اسماعیل (جماعت). اسماعیل جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان است که در ناحیهٔ باباجان غفورف ولایت سغد قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۹٬۱۹۰ نفر است. اسماعیل (فیلم). اسماعیل ( اسپانیایی: Ismael ) یک فیلم درام اسپانیایی به کارگردانی مارسلو پینییرو است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. • بلن روئدا • ماریو کاساس • سرژی لوپس • خوان دیه گو بوتو اسماعیل (ولایت سرپل). اسماعیل یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در سانچارک واقع شده است.
معنی کلمه اسماعیل در دانشنامه آزاد فارسی
اسماعیل (ع) اسماعیل (ع) در عهد عتیق، پسر ابراهیم از هاجر، کنیز مصری همسرش سارا. سنتاً جدّ پیامبر اسلام (ص) و قوم عرب انگاشته می شود. حسادت سارا موجب رانده شدن او و مادرش شد. به عقیدۀ مسلمانان، نه اسحاق بلکه اسماعیل است که خدا به ابراهیم فرمان می دهد قربانی اش کند و اوست که در ساختن کعبه در مکه به ابراهیم کمک می کند. برای او، که در بیابانی خشک آواره بود، به اراده خداوند چشمۀ آبی پدیدار شد. فرشتۀ الهی بر او ظاهر شد و به او نوید داد که فرزندش پسر خواهد بود و او باید نامش را اسماعیل بگذارد. در قرآن دوازده بار نام او ذکر و به پیامبری او تصریح شده است (بقره، ۱۳۶؛ آل عمران، ۸۴؛ مریم ۵۴). در سورۀ صافات آیات ۱۰۰ تا ۱۱۳ از رؤیای صادقۀ ابراهیم، که از سوی خدا مأمور ذبح فرزندش شد سخن گفته شد اما ذبیح بودن اسماعیل یا اسحاق تصریح نشده است. این مسئله مورد اختلاف مفسران است. عرب ها یا بنی اسماعیل از نسل اسماعیل اند. او سالیان بعد با کمک پدر به بازسازی کعبه مأمور شد (بقره، ۱۲۷).
معنی کلمه اسماعیل در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی إِسْمَاعِیلَ: از پیامبران الهی و فرزند حضرت ابراهیم (علی نبینا و علیهما السلام) معنی مَکَّةَ: مکه (شهری که مسجدالحرام و کعبه در آن قرار دارد و وطن رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) می باشد. این شهر پس از اقامت حضرت هاجر و اسماعیل علیهما السلام در کنار کعبه و پدید آمدن معجزه وار چشمه ی زمزم به تدرج شکل گرفته است) تکرار در قرآن: ۱۲(بار) نام دو نفر از پیامبران است. 1 - اسمعیل پسر ابراهیم «علیه السلام». 2 - اسمعیل از پیامبران بنی اسرائیل. باید دانست که بعضیها اسمعیل را یک نفر دانسته. و گفتهاند اسمعیل پسر ابراهیم همان اسمعیل صادق الوعد است. و بعضی احتمال دادهاند که صادق الوعد از آن جهت است که پدرش گفت: در خواب میبینم تو را قربانی میکنم. او به پدرش گفت: این کار را بکن من صبر خواهم کرد و وقت عمل به وعده خود وفا کرد. ولی با استمداد از آیات قرآن خواهیم دید که اسمعیل نام دو نفر از پیامبران است و اسمعیل صادق الوعد غیر از اسمعیل بن ابراهیم است که همواره با ابراهیم ذکر شده مثل ، ، ، و نیز آیه 140 بقره و 84 آل عمران و 163 نساء و 39 سوره ابراهیم. و اسمعیل دیگر در ردیف انبیاء بنی اسرائیل و غیره آمده نظیر ، ، این مؤید آنست که این دو نفر غیره هماند. گذشته از این: در یک محلّ از قرآن، اسمعیل فرزند ابراهیم و یعقوب خوانده شده و پر روشن است که اسمعیل بن ابراهیم از اولاد یعقوب نیست بلکه عموی آنحضرت است. در سوره مریم از اوّل تا آیه 58 هشت نفر از پیامبران، زکریا، یحیی، عیسی، ابراهیم، موسی، هارون، اسمعیل و ادریس ذکر شده و سپس چنین آمده «اُولئِکَ الّذینَ اَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبیینَ مَنْ ذُرّیَةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیَةِ اِبراهیمَ وَ اِسْرائیلَ» یعنی پیامبرانی که در این سوره یاد شدند، همه از اولاد این چهار نفرند، آدم نوح ابراهیم و اسرائیل. در این آیه «مِنْ ذُرِّیَةِ آدَمَ» شامل هر هشت نفر است که گفته شد. و کلمه «مِمَّنْ حَمَلْنا نوحٍ» شامل هفت نفر منهای ادریس است که گفتهاند: ادریس، جَدّ حضرت نوح بود (دائرة المعارف وجدی) و داخل در «مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نوَحٍ» نیست. آنوقت، اسرائیل با (واو) بر ابراهیم عطف شده و نشان میدهد که شش نفر بقیه که اسمعیل نیز از آنهاست همه از اولاد ابراهیم و اسرائیلاند، یعنی هر که از آنها، فرزند ابراهیم است فرزند اسرائیل نیز است علی هذا بقیّه که ذکریا، یحیی، عیسی، موسی، هارون و اسمعیل بوده باشند هم فرزند ابراهیم و هم فرزند اسرائیل نیز بود. و در نتیجه این اسمعیل غیر از اسمعیل بن ابراهیم است و گرنه برای عطف به او در آیه محمل درستی نخواهد داشت. ناگفته نماند در تفسیر برهان ذیل آیه «اِنَّ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ» هشت روایت هست که اسمعیل صادق الوعد غیر از اسمعیل بن ابراهیم است و در بعضی احادیث او را اسمعیل بن حزقیل نقل کردهاند. راجع به اسمعیل بن ابراهیم آنچه در قرآن آمده از این قرار است. 1 - او پیغمبر بود ، آیه 84 آل عمران و 163 نساء نیز در همین مضمون است. 2 - او در بنای کعبه با پدرش شرکت کرد بقره: 127 و همو بود که راضی شد پدرش او را در راه خدا قربانی کند (که در ابراهیم گذشت) گذشته از روایات اهل بیت «علیه السلام» قرآن خود شاهد است که ذبیح او بود نه برادرش اسحق، در سوره صافات پس از نقل داستان مفصل قربانی میگوید «وَ بَشَّرْناهُ بِاِسْحقَ نَبیّاً مِنَ الصّالِحین» این آیه بدست میدهد که اسحق در آن روز هنوز متولد نشده بود و مژده ولادت وی پس از جریان قربانی به ابراهیم داده شد. پس از نوشتن این استدلال دیدم عین آن را امام صادق «علیه السلام» در روایتی که در المیزان از فقیه نقل شده بیان فرمودهاند و نیز در بحار ج 12 ص 129 از حضرت رضا «علیه السلام» نقل گردیده است. برای تکمیل بحث به بحار (ج 12 ص 123) طبع جدید رجوع شود در اصول کافی ج 1 باب مشیت و اراده حدیت چهارم ذبیح را اسحق گفته علامه طباطبائی در ذیل آن فرمده: این خلاف اخبار متظاهر شیعه است. امّا اسمعیل صادق الوعد سه دفعه با ادریس وَیَسَعْ ذکر شده چنان که گذشت و خدا او را در آن سه محل تعریف کرده که از بندگان صابر و برگزیده است و بر عالمیان فضیلت دارد. و نیز درباره او فرموده . یعنی در این کتاب یاد کن اسمعیل را که صادق الوعد و پیامبر بلند پایه بود کسان خود را به نماز خواندن و زکات دادن دستور میداد و نزد پروردگارش پسندیده بود. در قرآن مجید کلمه «اَهل» چون به شخص اضافه شود مثل: اهلی و اهله، اغلب به معنی کسان و خانواده آمده علی هذا از جمله «یأمراهله» میشود استفاده کرد که او فقط به خانواده خود پیغمبر بود و اگر مراد از اهل، قوم باشد باید گفت: که قوم او از یک خانواده بودهاند، در المیزان کلمه «اهله» را به خواصّ که کسان و عشیره و قوم باشد معنی کرده است ولی با مراجعه به قرآن خواهیم دید که «اهل» در موقع اضافه به شخص چنین معنای وسیعی ندارد، مگر بنا بر مطلبی که در «اهل» خواهد آمد و در آن صورت به معنی مطلق پیروان خواهد بود خواه از کسان باشد یا نه. امّاباید گفت که رسالت آن حضرت عام بود و آیه «یأْمُرُ اَهْلَه» ناظر به مطلبی مخصوص است چنانکه درباره حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله و سلم» آمده ، ، با آنکه انذار و امر آن حضرت شامل عموم بود و اینها خطابهای مخصوصاند و مانع از عموم رسالت نیستند. در احادیث شیعه و اهل سنّت هست که: این پیامبر عظیم الشأن بشخص وعده داد که در مکانی حاضر شود، آن شخص نیامد، اسمعیل روی وعده خود یکسال در آنجا منتظر ماند بدین جهت صادق الوعد لقب یافت. و نیز روایت شده که سه روز منتظر ماند. حدیث یکسال در تفسیر برهان به سند ضعیف از امام رضا «علیه السلام» و در مجمع البیان مرسلا از امام صادق «علیه السلام» منقول است و در کافی باب الصدیق واداء الامانة حدیثی به سند حسن نقل شده و در آن هست «فَانْتَظَرَهُ فی ذلِکَ الْمَکانِ سَنَةً» ناگفته نماند، انتظار نشستن یکسال تمام، بعید است و از نظر عرف و عقل خوب نیست مثلا کسی یکسال تمام در محلّی بنشیند، وسائل خورد و خوابش را به آنجا بیاورد، بخورد بخوابد، کار نکند و هر که از آنجا بگذرد، بگوید: منتظر فلانی هستم چون به وی وعده دادهام، چنین کاری خیلی بعید است و در خور شأن یک پیامبر نیست. قهراً مراد آن است که مدّت یکسال مراقب آن محل بود و گاه گاه به آنجا سر میزد ویا کسی میفرستاد که شخص موعود آمده یا نه؟ [ویکی فقه] اسماعیل (ابهام زدایی). اسماعیل ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • حضرت اسماعیل، فرزند حضرت ابراهیم (علیه السلام) و از پیامبران بزرگ• اسماعیل صادق الوعد، یکی از انبیای الهی نام برده شده در قرآن• اسماعیل بن عباد، فرزند عباس ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ ق• اسماعیل بن احمد برقی، ادیب، شاعر و مؤلف عربی زبان قرن پنجم• اسماعیل بن احمد بستی، مؤلف زیدی و معتزلی مذهب اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم• اسماعیل بن احمد حیری، مفسر ، محدث و فقیه شافعی قرن چهارم و پنجم• اسماعیل بسطامی، از خاندان بسطامی در اواخر قرن چهارم تا اوایل قرن ششم• اسماعیل بلخی، معروف به علامه بلخی از روحانیون ادیب و متفکر بزرگ شیعه افغان در قرن چهاردهم هجری• اسماعیل بلیغ، شاعر و تذکره نویس ترک در قرن یازدهم• اسماعیل بن ابراهیم عقیلی جبرتی، عارف و عالم بزرگ یمنی قرن هشتم و مؤسس طریقت جبرتیه• اسماعیل بن اسحاق جهضمی، جَهْضَمی ، اسماعیل بن اسحاق ، قاضی ، محدّث ، ادیب و فقیه مالکی قرن سوم • اسماعیل بن جعفر، فرزند ارشد امام جعفر صادق (علیه السلام)• اسماعیل بن حسین جرجانی، پزشک و نویسنده ایرانی قرن پنجم و ششم • اسماعیل بن حماد جوهری، ابونصر اسماعیل بن حمّاد جوهری، ادیب و لغوی ایرانی قرن چهارم و مؤلف صحاح اللغه• اسماعیل بن عبدالرحمن صابونی، کنیه اش ابوعثمان، عالم و محدّث شافعی در قرن پنجم• اسماعیل بن عبدالله بن جعفر، اسماعیل بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب ملقب به زاهد، از تابعان و راویان مورد وثوق• اسماعیل بن عبدالله غفاری، از مسلمانان صدر اسلام• اسماعیل بن محمد تمیمی، از نخستین رجال برجسته و داعی مذهب دروزی در قرن پنجم• اسماعیل بن موسی جیطالی، جِیطالی (جطالی )، ابوطاهر اسماعیل بن موسی ، فقیه ، ادیب و متکلم اباضی در نیمه اول قرن هشتم • اسماعیل پاشا بن محمدامین بغدادی، کتاب شناس و زندگی نامه نویس مشهور عثمانی• اسماعیل حقی بروسوی، اِسْماعیل حَقّی بُروسَوی ، یا اسکداری ، اسکوداری ۱۰۶۳- ۱۱۳۷ق /۱۶۵۳- ۱۷۲۵م ، مفسر، شاعر و از مشایخ فرقه جَلوتیه • ملااسماعیل بن محمد خواجویی، طبری الاصل مشهور به خواجویی ، حکیم و فقیه و متکلم شیعی قرن دوازدهم • اسماعیل صالحی مازندرانی ، از علمای قرن چهاردهم هجری قمری• اسماعیل صدر، از مراجع تقلید، مدرسان و مبلغان اصلاح طلب و مجاهد شیعه لبنان در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری• اسماعیل محلاتی، از علمای قرن چهاردهم هجری قمری• اسماعیل نوبختی، از بزرگان خاندان نوبختی • سید اسماعیل بن ابراهیم، سید اسماعیل بن ابراهیم بن احمد بن حسن بن الامام القاسم یکی از بزرگان علمای زمان خود• سید اسماعیل جرجانی، طبیب نامدار سده های ۵- ۶ ق• سید اسماعیل صدر، از علمای شیعه در علوم نقلی و علوم عقلی• سیداسماعیل بلخی، مبارز مذهبی و شاعر انقلابی افغانستان ... [ویکی شیعه] اسماعیل (ابهام زدایی). اسماعیل ممکن است اشاره داشته باشد به: [ویکی شیعه] اسماعیل (پیامبر). اسماعیل ، از پیامبران الهی و فرزند ابراهیم خلیل است. به اعتقاد بیشتر مسلمانان او همان ذبیح است. همچنین بنا بر روایات اسلامی نسب پیامبر اکرم، حضرت محمد(ص) به اسماعیل می رسد. مهاجرت به سرزمین مکه به همراه مادر خویش هاجر، به وجود آمدن چشمه زمزم به برکت وی، قربانی کردن وی توسط پدرش و ساخت خانه کعبه از مهم ترین وقایع زندگانی وی هستند. نام وی در لغت نامه ها غالباً غیر عربی و مرکب از دو واژه «اسمع » و «ایل » (به معنای خدا را شنید) آمده است و گفته اند که ابراهیم (ع ) به هنگام درخواست فرزند از خدا با این کلمه ها آغاز سخن می کرد. آرتور جفری با پژوهشی درباره این نام ، ریشه ای کهن برای آن یاد کرده است و نظایر آن را در منابع عبری ، حبشی و دیگر زبان های سامی نشان داده است . [ویکی فقه] اسماعیل (قرآن). منظور از اسماعیل در این جا، اسماعیل علیه السلام فرزند ابراهیم علیه السلام است. اسکان اسماعیل علیه السلام در سرزمین مکه و نزدیک خانه خدا از سوی ابراهیم علیه السلام به امر خداوند متعال انجام گرفت: «ربنآ انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم...» پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را بر پای دارند، تو قلبهای گروهی از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزی ده شاید آنان شکر تو را بجای آورند. (منظور از «ذریتی»، اسماعیل علیه السلام است. در حدیثی از امام کاظم علیه السلام نقل شده است: ابراهیم علیه السلام پس از اسکان اسماعیل علیه السلام و هاجر در مکه، سخن یاد شده را به زبان آورد. ) و این هنگامی بود که ابراهیم پس از آنکه خدا از کنیزش هاجر، پسری به او داد و نامش را اسماعیل گذاشت، حسادت همسر نخستینش ساره تحریک شد و نتوانست حضور هاجر و فرزندش را تحمل کند، از ابراهیم خواست که آن مادر و فرزند را به نقطه دیگری ببرد، و ابراهیم طبق فرمان خدا در برابر این درخواست تسلیم شد.اسماعیل و مادرش هاجر را به سرزمین مکه که در آن روز یک سرزمین خشک و خاموش و فاقد همه چیز بود آورد، و در آنجا گذارد، و با آنها خدا حافظی کرد و رفت.چیزی نگذشت که این کودک و آن مادر در آن آفتاب گرم و داغ تشنه شدند، هاجر برای نجات جان کودکش سعی و تلاش فراوان کرد، اما خدائی که اراده کرده بود، آن سرزمین یک کانون بزرگ عبادت گردد، چشمه زمزم را آشکار ساخت ، چیزی نگذشت که قبیله بیابانگرد جرهم که از نزدیکی آنجا می گذشتند، از ماجرا آگاه شدند و در آنجا رحل اقامت افکندند و مکه کم کم شکل گرفت . کلمه «من ذریتی» جانشین مفعول «اسکنت» است، و «من» در آن، تبعیض را می رساند. و منظور ابراهیم علیه السلام از ذریه اش همان اسماعیل و فرزندانی است که از وی پدید می آیند، نه اسماعیل به تنهایی، برای اینکه دنبالش گفته است : «ربنا لیقیموا الصلوه : پروردگارا تا نماز بپای دارند»، و اگر اسماعیل به تنهایی مقصود بود نمی بایست لفظ جمع بکار برد. اسماعیل و اسحاق اسماعیل و اسحاق علیهما السلام، دو برادر و دو فرزند عطا شده از سوی خدا به ابراهیم علیه السلام هستند:«الحمد للّه الّذی وهب لی علی الکبر إسمـعیل وإسحـق إنّ ربّی لسمیع الدّعآء» حمد خدای را که در سن پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید مسلما خدای من دعا را می شنود (و اجابت می کند). این جمله به منزله جمله معترضه است که در وسط دعای آن جناب قرار گرفته است .و باعث گفتن آن در وسط دعا این بوده که در ضمن خواسته هایش ناگهان به یاد عظمت نعمتی که خدا به وی ارزانی داشته افتاده که بعد از آنکه همه اسباب عادی فرزنددار شدنش را منتفی نموده بود دو فرزند صالح چون اسماعیل و اسحاق به وی داده .و اگر چنین عنایتی به وی فرمود بخاطر استجابت دعایش بود، ابراهیم علیه السلام در بین دعایش وقتی به یاد این نعمت می افتد ناگهان رشته دعا را رها نموده به شکر خدا می پردازد و خدای را بر استجابت دعایش ثنا می گوید. اسماعیل و یعقوب یعقوب علیه السلام برادر زاده اسماعیل علیه السلام، فرزند اسحاق علیه السلام می باشد:«أم کنتم شهداء إذ حضر یعقوب الموت إذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی قالوا نعبد إلـهک وإلـه ءابائِک إبرهیم وإسمـعیل و اسحق ... » آیا شما به هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید حاضر بودید؟ در آن هنگام که به فرزندان خود گفت پس از من چه چیز را می پرستید؟ گفتند خدای تو و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا و ما در برابر او تسلیم هستیم. («آباء» معنایی اعمّ از پدر، جدّ و عمو دارد و در حدیثی از امام باقر علیه السلام ، این معنا بیان شده است .) گفتنی است که یعقوب علیه السلام فرزند اسحاق علیه السلام، و اسحاق علیه السلام برادر اسماعیل علیه السلام است.) حضرت اسماعیل پدر یا جد یعقوب نبود، بلکه عموی او بود، در حالی که در آیه مورد بحث کلمه «آباء» جمع ( أب ) به کار رفته ، و از اینجا روشن می شود که در لغت عرب گاهی کلمه (أب) به عمو اطلاق می گردد. حجر اسماعیل ...
معنی کلمه اسماعیل در ویکی واژه
مفهوم باستانی کلمه اشاره به ایل دارد ایل یا قبیلهای تحت عنوان ما که ظاهراً به سبب خصوصیات ویژه نزد سایر جماعات و تمدنها شهره بوده است. نام فرزند حضرت ابراهیم که قربانی سپس بخشیده شده اصل آن اسمئیل و بمعنی اژدها میباشد. شهری است در سرزمین بسارابیا، در انتهای جنوب غربی روسیه، در ۱۹۰هزارگزی جنوب کیشه نیف، بساحل شمالی ترین امتداد دانوب در ۴۵ درجه و ۲۰ دقیقه و ۸ ثانیه عرض شمالی و ۲۶ درجه و ۳۰ دقیقه و ۱ ثانیه طول شرقی. این شهر یکی از بلاد بسیار مستحکم دولت عثمانی بود که همیشه عرصه گیرودار و معرکه منازعه دولتین روس و ترک بود و در جنگ سال ۱۲۰۵ ه. ق. مدت مدیدی مقابل عساکر روسیه مقاومت کرد. وقتی که روسها این شهر را گرفتند بقتل عام اهالی آن پرداختند، آنگاه دوباره بطرز جدیدی شهر را در مسافت دوهزارگزی قلعهای از نو ساختند و بر طبق عهدنامه پاریس میبایست روسها این شهر راببغدان واگذار کنند، روسها قبل از عمل باین معاهده تمام استحکامات شهر را با خاک یکسان کردند. عهدنامه برلن این شهر را با آن قسمت از بسارابیا که در دست دولت رومانی بود بروسها برگردانید، و در عوض دوبریجه را بدولت مزبور بخشید. اکثر اهالی اسماعیل از رومانها تشکیل شده است. در گرداگرد این شهر باغها و باغچههای باصفای بسیار و میوه جات فراوان هست و تجارت رایجی دارد مخصوصاً تجارت کلی آرد رونق دارد. سالی یک باربازار مکاره پانزده روزه نیز در این شهر دائر بود.
جملاتی از کاربرد کلمه اسماعیل
حکایت: شنودم که وقتی صاحب { اسماعیل بن} عباد نان میخورد، با ندیمان و کسان خویش، مردی لقمهای از کاسه برداشت، مویی در آن لقمهٔ او بود، صاحب بدید، گفت: آن موی از لقمه بیرون کن. مرد لقمه از دست بنهاد و برخاست و برفت. صاحب فرمود که: باز آریتش. صاحب پرسید که: یا فلان، نان ناخورده از خوان چرا برخاستی؟ مرد گفت: مرا نان آنکس نشاید خورد که موی در لقمهٔ من بربیند. صاحب سخت خجل شد از آنسخن.
کنیت او ابوالحسن بود، ببغداد نشستی، صحبت کرده بود با شیخ بوحمزهٔ بغدادی٭ و از سری سوالات پرسیده استاد نوریو ابراهیم خواص و ابن عطا و جریری٭ بود و شبلی در مجلس وی توبه کرده، عمر وی دراز بکشید، صدو بیست سال بزیست وی از اقران نوری٭ و از طبقهٔ ثانی ایذ فارس عیسی گوید: کی نام وی محمدبن اسماعیل است السامری.
از دهه ۲۰۰۰ میلادی، اسماعیل نوریعلا با یک چرخش از گرایشات فدرالیسم خود کوتاهتر آمده و با تاکید بر عبارات جدیدی چون «ملت ایران»، «یک کشور–یک ملت» و «شکوه تاریخ ایران باستان» به جمع ملیگرایان وارد شد. اگرچه وی از همان ابتدا از مخالفان رضا پهلوی و طرفدارانش بود؛ اما در سالهای اخیر این بار به جمع هواخواهان رضا پهلوی و سلطنتطلبان پیوسته است.
آن گه گفت وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ پیغامبران را فرستادیم پس از وی فرا پی یکدیگر داشته و هر یکی را نو تشریفی و دیگر خاصیتی و نواختی داده: آدم را در خلقت کرامت، ادریس را زندگانی تا قیامت، نوح را اجابت دعوت، ابراهیم را خلعت خلت، اسماعیل را فدا کبش بکرامت، داود را آواز بنغمت و ملک و نبوت، سلیمان را ملک عظیم و علم و رسالت و سخن گفتن وا مرغان و جن و شیاطین و باد را اطاعت، یحیی بن زکریا را عصمت، موسی را مکالمت بی واسطه، پیغامبر ما را سید اهل زمین و سما را، مهتر و پیش رو انبیا را، هر چه جمله پیغامبران را داد از نواخت و کرامت آن همه مصطفی را ارزانی داشت، وانگه او را بریشان افزونی و برتری داد.
محمدشفیع شیرازی (۱۱۹۷–۱۲۶۲ ه. ق/ ۱۷۸۳–۱۸۴۶ م) فرزند محمد اسماعیل، داماد رحمتعلیشاه شیرازی متخلص به وصال و کنیهاش ابومحمد و ابواحمد، از شعرا، ادیبان و خوشنویسان معروف شیرازی در سده سیزدهم هجری بود. او گاهی آثار خوشنویسی خود را با امضاء «میرزا کوچک» و گاهی با نام «وصال شیرازی» رقم میزد.
اتحادیه اروپا در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۳، ۱۸ شخصیت حقیقی و ۱۹ شخصیت حقوقی جمهوری اسلامی از جمله محمداسماعیل کوثری را در فهرست تحریمهای جدیدی خود قرار داد. این تحریم به دلیل نقش او در سرکوب وحشیانه اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی توسط جمهوری اسلامی است.
احمد سپاسدار فعالیت حرفهای خود را زمانی که ۱۶ سال داشت در سال ۱۳۴۳ در دبیرستان حیات آغاز کرد. او در اواسط دهه ۴۰ شمسی با همراهی حمید مظفری و جمشید اسماعیل خانی و مجید افشاریان به گروه هنرهای دراماتیک فارس به سرپرستی محی الدین لایق پیوست. سپاسدار در سال ۱۳۴۹ گروه تئاتر آریا را پایهریزی میکند و به جز حمید مظفری و جمشید اسماعیل خانی و مجید افشاریان، بعدها حبیب دهقان نسب، محمود پاک نیت و گوهر خیراندیش هم به عضویت این گروه درآمدند. نمایشهای «رستم و سهراب» در سال ۱۳۵۱ و در ادامه «داریوش نابغهای از دودمان آریامنه» دو اثر جدی این گروه بهشمار میآید. همچنین در نمایش «چهار صندوق» نوشته بهرام بیضایی به کارگردانی حمید مظفری ایفای نقش میکند.
لباسچی پس از شهریور ۱۳۲۰ و بازشدن فضای سیاسی کشور ابتدا در حزب توده و سپس در حزب ایران فعالیت کرد. او به همراه حسین راسخ افشار، محمدحسن شمشیری، اسماعیل کریم آبادی، حسن قاسمیه جامعه بازرگانان و اصناف و پیشه وران تهران را پایهگذاری نمود. این سازمان از دولت ملی دکتر مصدق حمایت میکردند. او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پانزده نفر از اعضای این جامعه دستگیر و تبعید شد.
او گر اسماعیل مردم را چرا قربان کند گر خلیل صادقی ای دل درین دعوی بکوش
اسماعیل گرامی روز ۱۴ فروردینماه، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش در تهران بازداشت شد. در تهران و اراک تجمعکنندگان خواستار آزادی اسماعیل گرامی، فعال صنفی مستقل بازنشستگان شدند.
سجود حال اسماعیل است: وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ. تشهّد فعل یونس است: إِذْ أَبَقَ إِلَی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ.
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ و میبرآورد ابراهیم الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ بناهای خانه را وَ إِسْماعِیلُ و فرزند وی اسماعیل رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا میگفتند خداوند ما فرا پذیر از ما إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ که تویی شنوا و دانا
خواجه اسماعیل چون قاروره نگرید گفت:
در خرداد ۱۳۹۳ در دومین همایش «کرمانشاه گلستان فرهنگ» در تالار وحدت دانشگاه فرهنگ و هنر کرمانشاه، مقارن با نودمین سالگرد قتل سید حسین کزازی و در حاشیهٔ بزرگداشت ۱۷۳ معلم آموزش و پرورش استان کرمانشاه که در جنگ ایران و عراق کشته شدهاند، از اسماعیلخان معاضدالملک و سید حسین کزازی به عنوان «شهید علم» تجلیل به عمل آمد.
اسماعیل زرعی در سال ۱۳۳۷ در کرمانشاه به دنیا آمد. تحصیلات خود را در این شهر به پایان رساند. سپس به عنوان معلم در شهرهای اصفهان، شیراز و کرمانشاه به فعالیت پرداخت. او اکنون بازنشسته آموزش و پرورش است.
پس چون اسماعیل باز آمد، قصّه با وی بگفت و اثر هر دو قدم وی باو نمود. اسماعیل گفت: ذاک ابراهیم علیه السّلام.
شاه اسماعیل دوم برای نیازمندان و تنگدستان احترام ویژهای قائل بود و در این خصوص گاه زیادهروی هم میکرد، این رویه او حسادت امرای قزلباش برمیانگیخت.
قوله تعالی إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ... الآیة... در روزگار فترت میان رفع عیسی و بعثت مصطفی علیهما السّلام ششصد سال و بیست سال بگذشت که هیچ پیغامبر بخلق نیامد، جهان همه کفر گرفته و ظلمت بدعت و غبار فتنه در عالم پیچیده و دریای ضلالت بموج آمده، در هر کنجی صنمی، در هر سینه از شرک رقمی، در هر میان زنّاری، در هر خانه بیت النّاری، هر کسی خود را ساخته معبودی، یکی آویخته حجری، یکی پرستنده شجری، یکی بمعبود گرفته شمسی و قمری. کس ندانست که بیع و نکاح چیست، نه زکاة و نه صدقات، و نه جهاد و نه غزوات، نه حج و صوم و صلاة، همه با فساد و سفاح الف گرفته، بر ریا و نفاق جمع شده، فعل ایشان بحیره و سایبه، حج ایشان مکا و تصدیة، قرآن ایشان شعر، اخبار ایشان سحر، عادت ایشان در خاک کردن دختران و ببریدن نسب از پسران. اندر روی زمین کس نبود که از یگانگی آفریدگار آگاه بود، یا از صنع وی با خبر بود، یا از دین وی بر اثر بود. پادشاه بزرگوار بنده نواز کارساز بفضل و لطف خود نظر رحمت بعالم کرد، که بخشاینده بر بندگانست و مهربان بریشان است، از همه عالم حیوان برگزید، و از حیوان آدیمان برگزید، و از آدمیان عاقلان برگزید، و از عاقلان مؤمنان برگزید، و از مؤمنان پیغامبران برگزید و از پیغامبران مصطفی ص برگزید که سید پیغامبرانست، و خاتم ایشان، قطب جهان، ماه تابان، زین زمین و چراغ آسمان، قرشی تبار، و خرّم روزگار، سلیمانی جلال، یوسفی جمال نگاشته و نواخته ذو الجلال، برگزید این مهتر را و برسولی بخلق فرستاد و رحمت جهانیان را و نواخت بندگان را، و باین بعثت منت بر وی نهاد و گفت: إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً و خبر درست است از مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم که گفت: «ان اللَّه اصطفی کنانة من ولد اسماعیل، و اصطفی قریشا من کنانة، و اصطفی من قریش بنی هاشم و اصطفانی من بنی هاشم»
إبراهیم چنان کرد و کارد نبرید اسماعیل گفت: ای پدر سر کارد را به حلق من فرو بر که در آن وقت آواز برآمد که «یا ابراهیم قد صدقت الرویا» یعنی «ای إبراهیم خواب خود را درست کردی دست از اسماعیل بدار و این گوسفند را به جای او قربانی کن» بلی:
در دی ۱۳۹۸ هنیه و هیئتی از حماس در تهران با اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس دیدار و گفتگو داشت.