احجار

معنی کلمه احجار در لغت نامه دهخدا

احجار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ حَجَر. سنگها : در میان منابت اشجار و مساقط احجار پی او بگرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || ج ِ حِجر.
احجار. [ اَ ] ( اِخ ) یکی از نامهای اسپ در عرب و از جمله نام اسب همام بن مره شیبانی.
احجار. [ اَ ] ( اِخ ) نام بطنهاست از بنی تمیم.
احجار. [ اَ ] ( اِخ ) ( کتاب الَ.... ) کتابی است منسوب به ارسطوطالیس و ابوریحان آن را منحول داند. ( الجماهر ص 41 ).

معنی کلمه احجار در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ حجر، سنگ ها.

معنی کلمه احجار در فرهنگ عمید

= حَجَر
* احجار کریمه (ثمینه ): سنگ های قیمتی، مانند الماس، زمرد، و فیروزه.

معنی کلمه احجار در فرهنگ فارسی

سنگها، جمع حجر، احجارکریمه، احجارثمینه:سنگهای قیمتی، گوهرها
( اسم ) جمع حجر سنگها. یا احجار آذرین . سنگهای آتشفشانی . یا احجار ثمین . احجار کریمه سنگهای قیمتی . یا احجار رسوبی . سنگهای ته نشینی . یا احجار کریمه . گوهرها سنگهای قیمتی احجار ثمینه احجار نفیسه . یا احجار نفیسه .
نام بطن هاست از بنی تمیم

معنی کلمه احجار در ویکی واژه

جِ حجر؛ سنگ‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه احجار

تیفاشی، احمدبن یوسف، ازهار الافکار فی جواهر الاحجار، به کوشش محمد یوسف حسن و محمود بسیونی خفاجی، قاهره، ۱۹۷۷م؛
به روزگار که از ازدحام اضدادش قران آتش و آبست در دل احجار
وز آن پس به حجربن احجار گفت که ای رزمجو گرد بایال و سفت
چون آهن سوده که بود بر طبقی بر در زیر طبق مانده ز مغناطیس احجار
یکی بد کنش پیش بنهاد گام که بد پور احجار و یوسف به نام
از ریزش کوه غلطیده به زیر احجار عظیم همچون هرمان
احجار پهنه جوشن و خود و زره شود اشجار عرصه ناوک و تیغ و تبر شود
صادرات عمدهٔ افغانستان به کشورهای آمریکا، هند، پاکستان و فرانسه می‌باشد. مجموعاً صادرات که در سال ۲۰۰۸ صورت گرفته‌است ۶۰۳ میلیون دلار عواید به دست آمده‌است. یک بر سه حصه این عواید از درک فروش محصولات بته کوکنار به دست می‌آید. محصولات کشاورزی و احجار قیمتی و نیمه‌قیمتی، پنبه، صنایع دستی، نباتات طبی، پشم، پوست، روده، زغال‌سنگ و کبالت از صادرات مهم این کشور به‌شمار می‌رود.
مطابق نوشته کتاب سنگ نوشته‌های پارسی بر بناهای فاخر هند (نقش پارسی بر احجار هند) در سالن اشوکا مهم‌ترین سالن کاخ ریاست جمهوری فعلی هند یا راشتراپاتی بهاوان دهلی اشعار زیبای فارسی نوشته شده و با نقاشی‌هایی از ایران یا پرشیا مزین شده‌است از جمله صحنه شکارگاه فتحعلی شاه قاجار و اشعاری از حافظ و خیام و نظامی گنجوی بر سقف و بخشهایی از سالن ترسیم شده‌است. یک تصویر بزرگ با رنگ و روغن از نظامی گنجوی و یک تصویر بزرگ از بانوی ایرانی نقاشی شده که در دو سوی سالن آشوکا است.
هو روح الوری و لاتعجب فالیواقت مهجة الاحجار
وی فسرده ز بخششت کانرا خون یاقوت در تن احجار
قوله تعالی قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ کاف زیادتست و تاکید را در افزودند، و صلب سخن ا رأیتم است یعنی: هل رأیتم، و این کلمه بجای اخبرونی نهاده‌اند. میگوید: یا محمّد مشرکان را گوی: اخبرونی ان اتاکم عذاب اللَّه، یعنی الموت. مرا خبر کنید اگر مرگ بشما آید، أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ یا قیامت آید بشما. السّاعة اسم للوقت الّذی یصعق فیه العباد، و اسم للوقت الّذی یبعث فیه العباد، و المعنی اتتکم السّاعة الّتی وعدتم فیها بالبعث و الفناء، لان قبل البعث یموت الخلق کله. آن گه گفت: أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ یعنی أ تدعون هذه الاصنام و الاحجار الّتی عبدتموها من دون اللَّه. إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ان مع اللَّه آلهة اخری اخبرونی من تدعون عند نزول البلاء بکم؟ معنی آیت آنست که اگر بلائی بشما رسد کرا خواهید خواند تا کشف آن بلا کند؟ اللَّه را خواهید خواند یا این بتان را که می‌پرستید؟ آن گه استدراک کرد، گفت: بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ نخوانید آن بتان را، که دانید که ایشان را قدرت نیست، و از ایشان نفع و ضرّ نیست، بلکه اللَّه را خوانید. فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ این «ها» در «الیه» با عذاب شود، چنان که آنجا گفت: «مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی‌ ضُرٍّ مَسَّهُ». و آن گه اجابت دعا و کشف بلا در مشیت خویش بست، گفت: إِنْ شاءَ اگر خواهد کشف بلا کند، و اجابت دعا کند، وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ ای تترکون ما تشرکون به من الاصنام فلا تدعونه.
یا من الی وجهه حجّی و معتمری ان حجّ قوم الی ترب و احجار