اجهل

معنی کلمه اجهل در لغت نامه دهخدا

اجهل. [ اَ هََ ] ( ع ن تف ) نادان تر.
- امثال :
اجهل من حمار.
اجهل من فراشة.
اجهل من قاضی جُبّل . ( مجمع الأمثال میدانی ).

معنی کلمه اجهل در فرهنگ معین

( اَ هَ ) [ ع . ] (ص تف . ) نادان تر، جاهل تر.

معنی کلمه اجهل در فرهنگ عمید

جاهل تر، نادان تر.

معنی کلمه اجهل در ویکی واژه

نادان تر، جاهل

جملاتی از کاربرد کلمه اجهل

تاکند فرق که اول نبود چون آخر خواه آن کس که بود عاقل و خواهی اجهل
چو «المر عدو ماجهل» گفت چرا باید خلاف محتمل گفت
دریغا نمی‬دانم که چه می‬گویم! اندر این مقام جهت برخیزد هرچیز که جان وی بدر آرد، آن چیز قبلۀ او شود. «فأیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهَ اللّه» آنجا باشد؛ نه شب باشد نه روز. پنج اوقات نماز چگونه دریابد؟ «لَیْسَ عِنْدَ ربّی صباحٌ ولامَساءٌ» همین معنی باشد. دریغا از دست راه زنان روزگار،عالمان باجهل، طفلان نارسیده که این راه را از نمط و حساب حلول شمرند! جانم فدای خاک قدم چنین حلولی باد!!!
شیخ الاسلام گفت: که اللّه پرستیدن از بیم دوزخ، داوری نفس داشتن است با وی، و خویشتن کشیدن است. و پرستیدن او از امید بهشت خود را پرستیدن است و نفس را نگرستن. تو او پرست کی گفت پرست و سزاست پرستیدن و رضاده بآنچه او کند چنانکه خواهد تابندگی درست آید. قال عبداللّه بن منازل: لا تکن خصماً لنفسک علی الحق، و کن خصماً للحق علی نفسک. قال ابوحمزة البغدادی ٭ رحمه اللّه تعالی قال اللّه عز و جل: و اعرض عن الجاهلین، والنفس اجهل الجاهلین، وهی احق ان تعرض عنها.
بوتراب نخشبی دیده بود و یحیی جلا، و با احمد خضرویه٭ صحبت کرده بود، از مهینان مشایخ خراسانست، او را تصانیف است مشهور و حدیث داشت بسیار. او گفت: من جهل اوصاف العبودیة فهو بنعوت الربوبیة اجهل یعنی او که خود را نشناسد، او را چون شناسد؟ و هم وی گفت که حقیقت دوستی اللّه، دوام انس است بیاد او. شیخ الاسلام گفت کی:
و قال مالک بن دینار قال: رجل للحسن انّ لنا جارا لا یأکل الفالوذج و یقول: لا اقوم بشکره. فقال: ما اجهل جارکم نعمة اللَّه علیه بالماء البارد اکثر من نعمته بجمیع الحلاوی! و عن ابی هریرة عن النّبی (ص) فی قول اللَّه جلّ ثناءه ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ. قال: «من أکل خبز البرّ و شرب ماء البارد و کان له ظلّ فذلک النّعیم الّذی یسأل عنه».
اجهلتم بان نارجحیم مع ذکرالحبیب روض نعیم
آن که چون به در سرای رسد بگوید، «بسم الله و بالله توکلت علی الله، و لا حول و لا قوه الا بالله، رب اعوذ بک ان اضل او اضل او اظلم او اظلم او اجهل او یجهل علی»، چون بر ستور نشیند بگوید، «سبحان الذی سخرلنا هذا و ما کنا له مقرنین و انا الی ربنا لمنقلبون». و جهد کند تا ابتدای سفر روز پنجشنبه بود بامدادان که رسول (ص) ابتدای سفر روز پنجشنبه کردی و ابن عباس گوید، «هرکه سفری خواهد کرد یا حاجتی خواهد خواست از کسی، پگاه باید کرد که رسول (ص) دعا کرده است که اللهم بارک لامتی فی بکورها یوم خمیسها. و گفت نیز اللهم بارک لامتی فی بکورها یوم السبت، پس بامداد شنبه و پنجشنبه مبارک است».
و در جمله پای بازی شرعاً و عقلاً زشت باشد از اجهل مردمان و محال بود که افضل مردمان آن کنند.
پس معرفت خداوند تعالی بر دو گونه است: یکی علمی و دیگری حالی و معرفت علمی قاعدهٔ همه خیرات دنیا و آخرت است و مهترین چیزها مر بنده را اندر همه اوقات و احوال، شناخت خدای است، جل جلاله؛ قولُه، تعالی: «وَما خلقتُ الجنَّ و الإنسَ الّا لیعبدونِ (۵۶/الذّاریات)،ای لیعرفون.نیافریدیم پریان و آدمیان را مگر از برای آن که تا مرا بشناسند.» پس بیشتری از خلق از این معرض‌اند، سوای آن که خداوندشان برگزید و از ظلمات دنیا باز رهانید ودلشان را به خود زنده گردانید؛ لقوله، تعالی: «...وجعلنا له نوراً یمشی به فی النّاس یعنی عمر کمن مَثَلُه فی الظّماتِ، یعنی اباجهل (۱۲۲/الأنعام).»