اصابع
معنی کلمه اصابع در فرهنگ معین
معنی کلمه اصابع در فرهنگ عمید
معنی کلمه اصابع در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع اصبع انگشتان .
معنی کلمه اصابع در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اصابع
اصابع (به عربی به معنی «انگشتان») نام روشی برای تقسیمبندی مدهای موسیقی بوده که در موسیقی عربی قدیم رایج بودهاست. اصابع بعد از آن که استفاده از ادوار و نهایتاً مقامها برای تقسیمبندی موسیقی رایج شد، کنار گذاشته شدند.
بقای مدت عمر تو چندان کزو قاصر شود عقد اصابع
دل بخواهد دست آید در حساب با اصابع تا نویسد او کتاب
به مهر خاتم دل در اصابع الرحمن به مهر خاتم وحی از مطالع الاعراب
و فرض غسل آنست که همه تن بشوید، و آب بأصل مویها برساند، و نیّت رفع جنابت کند. و کمال غسل آنست که در خبر عائشه است، قالت: «کان رسول اللَّه (ص) اذا اغتسل من الجنابة بدأ فغسل یدیه، ثمّ یتوضّأ کما یتوضّأ للصّلوة، ثمّ یدخل اصابعه فی الماء، ثمّ یخلّل بها اصول الشّعر، ثمّ یصبّ علی رأسه ثلاث غرفات من ماء، ثمّ یفیض الماء علی جلده کلّه».
اصابع بر اساس انگشتگذاری نوازنده روی ساز عود تقسیمبندی میشدند به دو گروه یا مجرا: یکی بِنصِر (انگشت حلقه، که استفاده از آن فاصلهٔ سوم بزرگ میساخت) و دیگری وسطا (انگشت میانی، که به کار گرفتنش فاصلهٔ سوم کوچک میساخت). بنا بر این اصابع نامهایی میگرفتند نظیر: مطلق فی مجرا البنصر (مطلق = سیم آزاد) یا سبابه فی مجرا الوسط. در مجموع، هشت مورد از اصابع وجود داشت. نکتهای که اصابع را از روشهای مشابه تقسیمبندی مدهای موسیقی که در همان دوره یا پیش از آن در ایران و یونان رایج بود متفاوت میساخت این بود که برخلاف روش ایرانی و یونانی، مدها در اصابع نامهای زیبا و خیالانگیز نداشتند بلکه نامگذاریشان کاملاً بر اساس نام انگشتان بود.
و عن ابی ذرّ رض قال قال رسول اللَّه «انّ قلوب بنی آدم بین اصبعین من اصابع الرّحمن فاذا شاء صرفها و اذا شاء نکسها، و لم یعط اللَّه احدا من الناس شیئا هو خیر من ان یسلک فی قلبه الیقین، و عند اللَّه مفاتح القلوب فاذا اراد اللَّه بعبد خیرا فتح له قفل قلبه، و جعل قلبه وعاء واعیا لما یسلک فیه، و جعل قلبه سلیما و لسانه صادقا و خلیقته مستقیمة. و جعل اذنه سمیعة و عینه بصیرة و لم یؤت احد من النّاس شیئا، هو شر من ان یسلک اللَّه فی قلبه الشکّ لدینه، و غلّق اللَّه الکفر علی قلبه، و جعله ضیقا حرجا کانّما یصعّد فی السّماء».
قوله تعالی: «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ» الآیة...، خزائن اللَّه فی الارض قلوب العارفین، خدای را جلّ جلاله در زمین خزینها است و آن خزینها دلهای عارفانست و سرّهای مریدان، و آنکه در آن خزینها درهاست شب افروز و ودیعتهای گران مایه و بدان آراسته و نگاشته، بعضی بلطایف علم آراسته: دلهای عالمانست، بعضی بحقایق عقل نگاشته: دلهای عابدانست، بعضی ببدایع سرّ پرداخته: دلهای عارفانست. آن گه مهر ربوبیّت بر آن نهاده و در صدف قدم بسته که: قلوب العباد بین اصبعین من اصابع الرّحمن.
و القلب بین اصبعین من اصابع الرحمن.
ور بر نظر القا کند اطلاق اصابع خواند به بغل نامه سربسته بیان را
و عن ابی سعید الخدری رض قال: قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم ان الرجل اذا نظر الی زوجته و نظرت الیه، نظر اللَّه عز و جل الیهما من فوق عرشه نظرة رحمة. فاذا اخذ بکفها و اخذت بکفه تناثرت ذنوبهما من خلال اصابعهما.
همیشه تاکه توان ارتفاع شس شناخت ز نصب شاخص و ظل اصابع و اقدام