شتاب گرفتن. [ ش ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) عجله کردن. شتاب کردن. شتاب به کار بردن. شتافتن. به سرعت روان شدن. شتاب بگرفتن. عجله به کار بردن. تعجیل نمودن. تندی کردن. حزم را از دست دادن : همه دشت نخجیر و مرغ اندر آب اگردیر مانی نگیرد شتاب.فردوسی.به زن گفت چندان دهش نان و آب که از تن نگیرد روانش شتاب.فردوسی.پیامی گزارم ز افراسیاب اگر شاه از این بر نگیرد شتاب.فردوسی.همی راند دستان گرفته شتاب چو پرنده مرغ و چو کشتی بر آب.فردوسی. || تعجب کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : یکی خلعت آراست افراسیاب که گر برشمارمت گیری شتاب.فردوسی.
معنی کلمه شتاب گرفتن در فرهنگ معین
( ~ . گِ رِ تَ ) (مص ل . ) ۱ - عجله کردن . ۲ - سرعت گرفتن . ۳ - جدا شدن .
معنی کلمه شتاب گرفتن در فرهنگ فارسی
۱ - عجله کردن شتاب کردن . ۲ - تعجب کردن : یکی خلعت آراست افراسیاب که گر بر شمارت گیری شتاب . ز دینار وز گوهر شاهوار ز زرین کمرهای گوهر نگار ...
معنی کلمه شتاب گرفتن در ویکی واژه
عجله کردن. سرعت گرفتن. جدا شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه شتاب گرفتن
با شتاب گرفتن اکتشافات علمی، احتمال وجود موجودات فرازمینی به یک گمانهزنی مرسوم تبدیل شد. ویلیام هرشل، کاشف اورانوس، یکی از صدها ستارهشناس قرنهای ۱۸ و ۱۹ بود که به وجود حیات بیگانه در منظومهٔ شمسی اعتقاد داشت. ایمانوئل کانت و بنجامین فرانکلین از دیگر دانشمندان معتقد به «تکثر کیهانی» بودند. در اوج عصر روشنگری، حتی احتمال وجود حیات بر روی خورشید و ماه نیز در نظر گرفته میشد.
در سالهای شصت و هفتاد، فضای شهری به عنوان به بستری برای زندگی مدنی دوباره کشف گردید. پس از شتاب گرفتن دانش طراحی شهری، بر نقش بدنههای فضای شهری و کیفیت آن تأکید بیشتری شد. روانشناسی محیط به طراحان آموخت که توسعهٔ کمّی لازم ولی کافی نیست و برای ارتقا کیفیت محیط باید ادراک، تجربهٔ فضایی، عواطف و توقعات شهروندان را جدی گرفت و بالاخره اصلاح طلبان سیاسی اجتماعی، هشدار دادند که تعاون و هماهنگی که از شعارهای اصلی جامعهٔ مدنی است نمیتواند به روابط اجتماعی محدود گردد، بلکه میبایست به فضاهای زندگی فرد و جمع نیز بسط و گسترش یابد.
دویدند یکسر برون با شتاب گرفتند شه را عنان و رکاب
با توجه به ضرورت شتاب گرفتن رشد و توسعه اقتصادی کشور مبتنی بر اجرای عدالت اجتماعی و فقرزدایی در چارچوب چشمانداز ۲۰ ساله کشور