آوازی
معنی کلمه آوازی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آوازی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه آوازی
این مجموعه دربارهٔ دو پسر بازیگوش با نامهای «السون» و «ولسون» است که در کلبهٔ کوچکی زندگی میکنند. دو خواهر کبوتر در نزدیک خانهٔ آنها، لانهای برای خود ساختهاند. شخصیت دیگر، «دون دون» است که سعی دارد به بهانههای مختلف، السون و ولسون را وسوسه کند تا شکلات و شیرینی بخورند و دندانهایشان مثل او خراب بشود. او با غمگینی آوازی غم انگیز را سر می داد.
پس این کرامات باشد که اجابت دعایی بود و بود که طعامی پدید آید بوقت فاقت بی آنک سببی بود ظاهر یا بوقت تشنگی، آب پدیدار آید یا مسافتی دور بود آسان گردانند بریدن آن، بمدّتی نزدیک یا از دشمنی برهد یا از هاتفی آوازی یا خطابی شنود، یا آنچه بدین ماند از چیزها که نقض عادت بود.
برخی میگفتند که «علوانیه» با سبک آوازی «امیری» در مازندران مشابهت دارد. این درحالی است که این سبک هیچ شباهتی با موسیقی امیری ندارد. سبک علوانیه از مرزهای خوزستان و ایران فراتر رفت و در عراق و بحرین و کویت نیز رواج یافت. هماکنون هنرمندان و ترانهسرایان این کشورها این سبک را با نام «علوان اهوازی» میشناسند.
فرصت شیرازی بحر هَزَج مُسَدَّس (بر وزن مَفاعیلُن مفاعیلن مفاعیل) را برای آواز دشتی پیشنهاد کرده و در ردیفهای آوازی برای گوشههای مختلف دشتی با اشعاری بر این وزن نمونههایی یافت میشود. گنجوی تبریزی نیز در رسالهای که در دورهٔ مظفرالدین شاه قاجار نگارش کرده، بحر خفیف مسدس (بر وزن فاعلاتُن مَفاعلُن فَعَلُن) را برای آواز دشتی مناسب دانستهاست.
نکنم گوش بافسانه، بود تا روزی کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد
۱۲۹۵- آغاز تعلیم ردیفهای آوازی تحت نظر عندلیب گلپایگانی (تولایی)
برای شروع گروهی متشکل از آواز ویولن، گیتار به سبک ایرانی، دو خوانندهٔ اصلی با لحن و نوایی متفاوت و در پشت این نواها آوازی از خانمها بهعنوان همخوان تشکیل شد. علاوه بر این، غزلها از بافت مخصوص با عباراتی ساده طراحی شدند تا طیف گستردهای از جامعه را جذب کند.
اشرف زاده خواننده موسیقی ایرانی که این روزها همه او را با اثر «ماه و ماهی» میشناسند اثری را با عنوان «خاتون» با بهرهمندی از موسیقیهای آیینی گذشتگان و با نگاهی پژوهشی منتشر کردهاست. او که شاگردی استادانی چون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و محسن نفر را داشته با بهرهمندی از آموختههای خود در عرصه موسیقی سنتی ایران، به ارائه شیوه جدیدی از موسیقی آوازی پرداخته که بخشی از آن در آلبوم «ماه و ماهی» ارائه شدهاست.
خود او میگوید «در بین آن که انگشت مرا قطع مینمودند از باطن من آوازی برآمد که دیگر با این انگشت مرکب بر مهر دیوانیان میمالی؟»
اَحْنَفِ همدانی گوید اندر بادیه بودم، تنها بمانده، دست برداشتم گفتم ضعیفم و رنجور، یاربّ بمهمان تو همی آیم، اندر دلم افتاد که گویندۀ گوید که خوانده ترا گفتم یاربّ این مملکتی است فراخ که طفیلی بردارد، آوازی شنیدم از پس پشت، بازنگرستم، اعرابیی دیدم، بر اشتری نشسته، مرا گفت یا عجمی تا کجا گفتم بمکّه خواهم شد گفت خوانده اند ترا گفتم ندانم، گفت نگفتست مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً آنکس بمکّه شود که تواند، او را گفتم مملکت فراخ است و طفیلی برتابد گفت نیک طفیلیی تو. گفت این شتر را خدمت توانی کرد. گفتم توانم، از اشتر فرود آمد و اشتر بمن داد و گفت برین برو.
نقل است که گفت: هفتاد زنار از میان گشادم یکی بماند. هرچند جهد کردم که گشاده شود، نمیشد. زاری کردم و گفتم: الهی قوت ده تا این نیز بگشایم. آوازی آمد که: همه زنارها گشادی. این یکی گشادن کار تو نیست.
آوازی از هوادرآمد که از غرقه شدن کشتی مترسید که ابراهیم ادهم با شماست.
شواهد موجود در آثار سعدی نشان میدهد، که او در نشستهای موسیقی شرکت میکرده و اصطلاحات و اسباب موسیقی را میشناختهاست. اشعار، به خصوص غزلیات، او ساده و روان است، مضمونِ مناسب دارد، در وزنهایی سروده شده که با الحان و ضرباهنگ موسیقی ایرانی سازگار است و واجها و آواهای آن هم همنشینی دارند. این ویژگیها باعث شدهاست که موسیقیدانها از قدیمالایام از اشعار سعدی برای ساختن ترانههای خود استفاده کنند. ابن بطوطه در سفر خود به ترکستان خواندن آوازی را در محفلی نقل میکند، که برگرفته از شعر سعدی است. قدیمیترین قطعات موسیقی ضبطشده بر روی صفحات گرامافون هم نشاندهندهٔ قدمت بهکارگیری اشعار سعدی در موسیقی ایرانی است.
در بیابان جنون سلسله پردازی نیست روزگاری است درین دایره آوازی نیست
چند نالانم درین ویرانه دور از کوی تو من نه آن مرغم که با بلبل هم آوازی کنم
گرنه خوشآوازی مغزی بود ژغژغ آواز قشری کی شنود
رگها چو چنگم ازبن ناخن برون جهد از ضعف چون برآید، آوازی از برم
مفسّران تأثیرگذار و مهم آثار باخ و حوزهٔ تخصص هر یک از آنها چنیناند؛ گلن گولد، ادوین فیشر و رزالین تورک (پیانو)، واندا لاندوسکا (هارپسیکورد)، هلموت والچا و ای. پاور بیگز (ارگ)، پابلو کاسالس، یویو ما و آنر بیلسما (ویولن سل)، ناتان میلستین (ویولن)، کارل ریختر، هلمون ریلنگ و جان الیون گاردینر (دستهٔ همسرایی و ارکستر)، نیکولاس هارننکورت و گوستاف لئونهارت (کانتاتها، اجراهای اصیل)، جاشوآ ریفکین و آندرو پاروت (آثار آوازی).
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ» و چند کندیم و تباه کردیم پیش از ایشان از گروه گروه. «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ» هیچکس میبینی از ایشان «أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً» (۹۸) یا هیچ آوازی و حسی و حرکتی از ایشان میشنوی.
در فصل آخر کتاب نیز، ارموی برای به خط در آوردن قطعههای مختلف موسیقی، در کنار تقطیع شعر آنها از لحاظ هجایی، شمارهٔ نقرهها را نیز «بالخط الهندی» (با کمک اعداد) در زیر اجزای تقطیع شدهٔ شعر نشان دادهاست تا ضربآهنگ آن قطعه را نمایش بدهد. برای ۲ نمونه از ۴ نمونه آهنگی که آوردهاست، ارموی نام آوازی که قطعه در آن است را نیز ذکر کردهاست (یکی در «نوروز» و دیگری در «کواشت») اما تنالیته دو قطعهٔ دیگر مشخص نیست.