اغتراف

معنی کلمه اغتراف در لغت نامه دهخدا

اغتراف. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آب به مشت برگرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با دست آب برگرفتن. غَرف. ( از اقرب الموارد ). از کف آب خوردن و آب به مشت برگرفتن. ( آنندراج ).

معنی کلمه اغتراف در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) با کف دست آب خوردن .

معنی کلمه اغتراف در فرهنگ عمید

با کف دست آب برداشتن برای آشامیدن، آب با مشت برداشتن.

معنی کلمه اغتراف در فرهنگ فارسی

( مصدر ) آب بمشت بر گرفتن با کف دست آب نوشیدن .

معنی کلمه اغتراف در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برداشتن آب با دست را اغتراف می گویند و این بحث به مناسبت در باب طهارت آمده است.
برداشتن آب با دست راست برای شستن اعضای وضو، حتّی برای شستن خود دست راست مستحب است.

معنی کلمه اغتراف در ویکی واژه

با کف دست آب خوردن.

جملاتی از کاربرد کلمه اغتراف

کی طفیل من شوی در اغتراف چون ترا کفریست هم‌چون کوه قاف
هست اغتراف خلق ز بهر سخای او
زبحرهمّت تواغتراف می کردم بسان ابرکنارم ملاء گوهرکرد
هین بزن ای فتنه جو بر سر سنگ آن سبو تا نکشم آب جو تا نکنم اغتراف
وجهِ اوفی و طریقِ اولی آنست که پیش از آنک درختِ دولت او بالا کشد و ثمرهٔ امانی بدر آرد، من شکوفه‌وار دست بشاخِ حمایت او زنم، ازین درخت فروپرم و تقرّبی که متضمّنِ قربت باشد ، بنمایم و پیش از آنک مزاحمان دیگر بسرِ این مشربِ خوش‌گوار باغتراف آیند، من حظِّ خویش اقتراف کنم، چه کمتر حق خدمتی که امروز ثابت شود، آنروز که از امثالِ من دیگران بداغِ اختصاص موسوم شوند، اثری تمام داشته باشد، در حال فرو آمد و زبان بفوایحِ ثنا و فواتحِ دعا بگشاد و گفت:
پس گفت: عدل شاه، امروزه عالم را بحری محیط است که عالمیان از مشرب عذب نوال او اغتراف می کنند.
از کوثر معانی شیرین و لفظ عذب کرده است ساقی هنرت اغتراف‌ها