استرواح

معنی کلمه استرواح در لغت نامه دهخدا

استرواح. [ اِ ت ِرْ ] ( ع مص ) بوی برداشتن. ( منتهی الارب ). بوی بردن. خم گرفتن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ). بوی گرفتن. بو گرفتن. ( وطواط ). || آسایش جستن. || آسایش یافتن. برآسودن. ( منتهی الارب ). بیارامیدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). راحت یافتن : به آب و هوای غزنه مشتاق گشت و بروح آن ولایت استرواح و استشفاء طلبید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 179 ). برسبیل قیلوله آنجا ساعتی استرواحی رفت. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه استرواح در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) آسایش جستن . ۲ - (مص ل . ) آسایش یافتن ، برآسودن . ۳ - بو گرفتن ، گندیدن .

معنی کلمه استرواح در فرهنگ عمید

راحتی، آسایش، آسودگی.

معنی کلمه استرواح در ویکی واژه

آسایش جستن.
آسایش یافتن، برآسودن.
بو گرفتن، گندیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه استرواح

به عطف دامن لطف تو کرد استرواح کسی که سوخته خاطر ز غم چو مجمر گشت
محمدت را به نامت استرواح مکرمت را به خلقت استنشاق
ز جوهری چومی آخر چرا کنم پرهیز که حاصل است ازو سد هزار استرواح
و پیش ازین در عهد استقامت، اجل امام عالم جمال الدین ابوروح بن ابی سعد که پسر عم این دعاگوی بود، جمعی ساخته بود، باستدعای مریدی، و آنرا پنج باب نهاده و در هر بابی خبری باسناد روایت کرده و فصلی در معنی آن خبر ایراد کرده، چنانک از کمال فضل و فصاحت وی زیبد و مخلص بحالت و سخنان شیخ قدس اللّه روحه العزیز باز آورده، اما طریق اختصار و ایجاز سپرده، و این دعاگوی نخواست که با آن جواهر نفیس شبۀ خسیس خویش عرضه کند، یا این بضاعت مزجاة در مقابلۀ آن نصاب فضل و بلاغت آرد چه خود را آن اهلیت نمی‌بیند کی چنگ در فتراک بزرگواری وی تواند زد و یا در هیچ فن از فنون هنر در گرد مرکب او تواند رسید اما گفته‌اند کی: در رشته کشند با جواهر شبه را. اینقدر آرزو بود کی آنچ آن بزرگ آورده است و آنچ بدین دعاگوی رسیده است و درست گشته از آثار و کلمات مبارک او در قلم آرد تا بیشتر در میان خلق بماند و بعضی از آنچ به سبب این فتنها و تشویشها مندرس گشته است تازه گردد و پس از ما یادگار ماند، چه معلوم و مقررست که هرچند آدمیان را روزگار دورتر انجامد، در همتها قصور زیادت بودو سالک راه کمتر یافته شود، و علم هر کس را دست ندهد و معامله خود کبریت احمرست، کم از آن نباشد که به سخن آن بزرگ دین و یگانۀ عهد اسماع معتقدان خوش گردد و دل و جان مدعیان طریقت را استرواحی باشد، چنانک گفته‌اند: