آب کشیدن
معنی کلمه آب کشیدن در فرهنگ معین
معنی کلمه آب کشیدن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آب کشیدن در ویکی واژه
sciacquare
کشیدن آب از چاه.
شستن جامه در آب تا کف ناشی از صابون از بین برود.
تطهیر شرعی.
چرکین شدن زخم در اثر آب آلوده.
جملاتی از کاربرد کلمه آب کشیدن
شتابان بیامد به دیدار آب کشیدند بیرون هم اندر شتاب
حدیث آب کشیدن ز جوی؛ باز آمد سبو شکسته و تر کرده جامه چندین بار
از چاه دولت آب کشیدن طمع مدار کان دلوها درید و رسنها ز تاب شد
عاقبت زاهد سر در قدح باده نهاد بسکه عادت بدهن آب کشیدن دارد
و از این قبیل است متوجه امور جزئیه شدن که در شأن او نیست، مثل آب کشیدن، و طعام از بازار خریدن و به خانه آوردن، به جهت رفع صفت تکبر یا خود را نادان وانمودن و اعتراف به جهل کردن به جهت رفع رذیله عجب و غرور و امثال اینها و اگر به این معالجات نیز نفعی حاصل نشد، در آن وقت شروع کند به تهذیب نفس خود به تکلیفات شاقه و ریاضات صعبه مشکله.
اول: چیزی که از مباحات باشد، و از مالکی گرفته نشود مثل: معدنیاتی که بلا مالک باشد و احیای اراضی موات، و صید حیوانات، و هیمه کشی و خارکنی از صحرای موات، و آب کشیدن از رودخانه و شطوط و اینها همه حلال است، اگر دیگری آن را تصرف نکرده باشد، از کسانی که مال او شرعا محفوظ است و تفصیل احکام شرعیه آنها در کتاب احیاء موات از کتب فقهیه است.
جهان بود ازین پیش سرتاسر آب کشیدندش از خاک نقشی بر آب
بفرمود تا مردگان را ز آب کشیدند هم در زمان بر شتاب