تبشیر. [ ت َ ] ( اِ ) گِل گازران. || گچ. ( ناظم الاطباء ). تبشیر. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ، تباشیر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تباشیر شود. تبشیر. [ ت َ ] ( ع مص ) خبری دادن که در آن شادمانی بود. ( تعریفات جرجانی ). مژدگان دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). مژدگانی دادن. ( زوزنی ). مژده دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه تبشیر در فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) بشارت دادن ، مژده آوردن .
معنی کلمه تبشیر در فرهنگ عمید
بشارت دادن، مژده دادن.
معنی کلمه تبشیر در فرهنگ فارسی
بشارت دادن، مژده دادن ۱- ( مصدر ) مژده دادن مژده آوردن . ۲- ( اسم ) بشارت مژده . جمع : تبشیرات . گل گازران یا گچ
معنی کلمه تبشیر در دانشنامه آزاد فارسی
تَبْشیر (mission) کوششی سازمان یافته برای گسترش مسیحیت که در طول تاریخ راسخ ترین دین تبلیغ گر بوده است. دین بودا نیز چه در گذشته و چه در حال کار تبلیغی داشته است. در جهان سوم از فعالیت های تبشیری به سبب آثار مخرب آن در اقوام بومی و نظام های سنتی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بسیار انتقاد شده است. از جنبۀ توسعه، گذار از ادیان قبیله ای به ادیان جهانی را می توان مرهون فعالیت تبشیری دانست. مثال آن مهرپرستی است که حتی پیش از ظهور مسیحیت در خاور نزدیک باستان پدید آمد. در قرن ۲۰ فرقه هایی مانند مورمون ها و شاهدان یَهُوَه به طور مرتب و حساب شده به تبلیغ پرداختند و اسلام علاقه مندان آماده ای در جنبش سیاه پوستان مسلمان امریکا پیدا کرد و در اروپا دومین دین بزرگ شد. مسیحیان تکلیف خود می دانند که همۀ مردمان را در دین خود شریک کنند و به دیگران یاری دهند تا با درک مسیح از گناه و مرگ رهایی یابند. در انجیل متّی (۲۸: ۱۹ـ۲۰) عیسی به حواریانش فرمان می دهد که همۀ امت ها را به دین او در آورند و تعمید دهند. جمعی معتقدند که این مهم باید از طریق کلیسا و مثلاً با ایجاد اجتماعات مسیحی، در نقاطی که چنین اجتماعاتی وجود ندارد، انجام گیرد. گروهی امیدوارند که صرف شیوۀ زندگی شان، غیرمسیحیان را مجذوب مسیحیت کند. با این همه امروزه بسیاری از مسیحیان به تکثر دینی معتقدند و ادیان گوناگون را راه های مختلف رسیدن به هدف واحد رستگاری می دانند. البته اینان بر این باورند که درک سایر ادیان از خدا ناقص است و تأکیدشان بر اشتراک آرا و وحدت اهداف است.
معنی کلمه تبشیر در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تبشیر، تبلیغ و ترویج انجیل و مسیحیت را می گویند. تبشیر در لغت به معنای «بشارت دادن» و «مژده آوردن» است و خود واژه انجیل نیز به معنای بشارت و نوید است. معنای اصطلاحی تبشیر اصطلاح تبشیر در قرون اخیر از نظر مفهوم و مصداق توسعه یافته و به هر نوع خدمت یا مأموریت ( میسیون ) برای اعتلای «کلمه مسیح» در داخل یا خارج از جوامع مسیحی، اطلاق می شود. انواع تبشیر بر این اساس، تبشیر بر دو نوع است:درون دینی، یعنی تبشیر در بین مسیحیان مستقر در جهان اسلام ،مانند ارمنی ها و آسوری ها و نسطوری ها ،که شامل خدمت های تبشیری و بویژه مبارزه با بدعت است؛ برون دینی، یعنی تبشیر در میان غیرمسیحیان از جمله مسلمانان چه در سرزمین های اسلامی باشند چه در سرزمین های غیراسلامی. علت تاثیر کمتر تبشیر بر پیروان اسلام ...
معنی کلمه تبشیر در ویکی واژه
بشارت دادن، مژده آوردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تبشیر
وی ابتدا کشیش کلیسای مِتُدیست شد و در دانشگاه مِلبورن به تحصیل پرداخت. خدمت سربازیاش را در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴–۱۹۱۸) در هند گذراند و همزمان در آنجا به تدریس در کالج مسیحی شهر مدراس مشغول شد. در سال ۱۹۲۱، مرکز مطالعات زبان وابسته به هیئت تبشیری آمریکایی در قاهره توسعه یافت و با عنوان مدرسه مطالعات شرقی، زیرنظر دانشگاه آمریکایی قاهره، به فعالیت پرداخت. چارلز واتسون، رئیس این دانشگاه، جفری را به همکاری با این نهاد تازه تأسیس دعوت کرد و این امر به اقامت جفری در قاهره انجامید.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ»، نداء علامتست، «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، نداء کرامت. نداء علامت عامه مردم راست، نداء کرامت اهل خصوص را. نداء علامت تخویف است و تحذیر، نداء کرامت تشریف است و تبشیر. آن گه گفت: «اتَّقُوا رَبَّکُمْ» دو کلمتست یکی قهر، و یکی لطف. «اتَّقُوا» قهر است که میراند بعدل خویش، «رَبَّکُمْ» لطفست که مینماید بفضل خویش. بنده را میان قهر و لطف میدارد تا در خوف و رجا زندگی میکند، چون در خوف باشد بفعل خود مینگرد و میزارد، چون در رجا بود بلطف اللَّه تعالی مینگرد و مینازد، چون بخود نگرد همه سوز و نیاز شود، چون بحق نگرد همه راز و ناز شود.
شراین بنیانگذار ایدهٔ کمپین اتوبوس بیخدا در جواب تبلیغات اتوبوسی مسیحیان تبشیری است که در تبلیغات خود نوشته بودند غیر مسیحیان تا ابد در برکه آتش جهنم خواهند سوخت. او خودش از کودکی یک مسیحی بارآمده بود؛ هرچند پدرش در حال حاضر یک جهانگرای توحیدگرا است، و از سوی مادرش زرتشتی پارسی بودهاست. (هر دو والدین او در حال حاضر دین خاصی تمرین نمیکنند) در سال ۲۰۰۹ آرین شراین نامزد جایزهٔ سکولاریست سال شد، عنوانی که از سوی انجمن ملی سکولار اعطا میشود.
«تبشیر» خبری است که مایهٔ خوشحالی مخاطب شود. در کتاب تاج العروس نوشته محمد بن محمدمرتضی زبیدی دربارهٔ کلمه عشیره آمدهاست که: «عشیره» مؤنث «عشیر» به معنی کسی است که پیوسته با انسان ارتباط دارد؛ مثل خویشان و دوستان و همسر. در کتاب لغت نامه دهخدا «اقرب» را اینگونه نوشتهاست: «اقرب» اسم تفضیل مذکر از واژهٔ قرب به معنی «نزدیکتر» است. «اقارب» یعنی نزدیکان و خویشاوندان.
لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلًا إِلی قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ، الدلالات الواضحات علی صدقهم، فکذّبوهم کما کذّبوک،انْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا ای انتصرنا من الذین آتوا بالجرم بتکذیب الانبیاء کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ، هذا کما یقال علیّ فصل هذا الامر، ای انا افعله. و نظیره: إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ ففی هذا تبشیر النبی (ص) بالظفر فی العاقبة و النصر علی الاعداء عن ابی الدرداء قال: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «ما من مسلم یرد عن عرض اخیه الّا کان حقا علی اللَّه ان یردّ عنه نار جهنم یوم القیامة»، ثم تلا هذه الایة: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ.
عزت الله مولائی نیا، در مقاله خود دراین باور است که: انذار در کنار تبشیر از وظایف مهم پیامبران بهشمار رفتهاست. در این آیه خداوند به پیامبر اسلام دستور میدهد که نزدیکترین خویشان خود را از روز قیامت و عذاب الهی و آتش جهنم بیم دهد. به عقیده مسلمانان این نخستین آیهای است که برای تبلیغ علنی دین اسلام بر محمد نازل شدهاست.
قول چهارم آنست که سبع مثانی معانی قرآن است بر هفت قسم: امر و نهی و تبشیر و انذار و ضرب امثال و تعدید نعم و انباء قرون.
وَ إِذْ أَخَذْنا یعنی و اذکر اذا اخذنا. مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ یعنی اخذ اللَّه عهد الانبیاء علیهم السلام عند تحمیلهم الرسالة علی الوفاء بما حملوا من تبلیغ الرسالات و أداء الامانات و تصدیق بعضهم بعضا و ایمانهم بسائرهم و تبشیر بعضهم ببعض. اخذ علی نوح ان یبشّر بابراهیم و علی ابرهیم ان یبشّر بموسی و من موسی بعیسی و من عیسی بمحمد علیه الصلاة و السلام و ذلک علی لسان جبرئیل (ع). و استخلص موسی باسماعه کلامه بلا واسطة و اخذ المیثاق من محمد (ص) لیلة المعراج بلا واسطة، و کان له زیادة حال بان کان مع سماع الخطاب کشف الرؤیة. قال مقاتل: اخذ میثاقهم علی ان یعبدوا اللَّه و یدعوا الی عبادة اللَّه و یصدق بعضهم بعضا و ینصحوا لقومهم، و خصّ هؤلاء الخمسة بالذّکر من بین النّبیین لانّهم اصحاب الکتب و الشرائع و اولوا العزم من الرّسل و قدم نبینا (ص) فی الذّکر لقوله (ص): کنت اول النبیین فی الخلق و آخرهم فی البعث.
سمع الدهر بتیسیر بلوغ الامال سنح الدور بتبشیر حصول المقصود
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ خطاب با قریش است و با مکیان قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ حق اینجا مصطفی است و قرآن فَمَنِ اهْتَدی یعنی آمن ب: محمد و عمل بما فی الکتاب فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ای فلنفسه ثواب اهتدی به وَ مَنْ ضَلَّ ای کفر بهما فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها ای علی نفسه و بال الضلالة وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ ای بکفیل احفظ اعمالکم، و قیل: بحفیظ من الهلاک حتی لا تهلکوا. مفسران گفتند: درین سوره هفت آیت منسوخ است بآیت قتال، یکی آنکه گفت: فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ دیگر وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ سه دیگر وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ چهارم أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ پنجم فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ ششم وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ هفتم وَ اصْبِرْ حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ نسخ الصبر منها بآیة السیف وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ من التبلیغ و التبشیر و الاعذار و الانذار وَ اصْبِرْ علی تبلیغ الرسالة و تحمل المکاره حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ من نصرک و قهر اعدائک و اظهار دینه ففعل ذلک یوم بدر وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ حکم بقتل المشرکین و بالجزیة علی اهل الکتاب یعطونها عن ید و هم صاغرون و قیل: خَیْرُ الْحاکِمِینَ لانه المطلع علی السرائر فلا یحتاج الی بیّنة و شهود.
«وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ» ای هلا انزل علیه أی علی محمّد، «آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ» ای علامة و حجّة لنبوّته لم یقنعوا بما انزل علیه من الآیات الواضحة من انشقاق القمر و القرآن الذی دعوا الی ان یأتوا بسورة مثله و التمسوا آیة کآیة موسی و عیسی و صالح فقال مجیبا لهم، «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» ای لیس علیک الّا ابلاغ الرّسالة و انذار الکفّار و تبشیر المؤمنین، «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» یهدی الی الطاعة، فیه اربعة اقوال: احدها انّ الهادی هو المنذر و هو النبی (ص) ای انت منذر و هاد لکلّ قوم، و الثّانی انّ الهادی هو اللَّه ای انت منذر و اللَّه هاد لکلّ قوم، و الثّالث انّه عام یعنی و لکلّ امة نبی بعث الیهم یهدیهم بما یعطیه اللَّه من الآیات لا بما یتحاکمون فیه و یقترحون علیه و هو الذی اشار الیه ابن عباس «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» ای داع الی الحقّ، و القول الرّابع انّه علیّ (ع). قال ابن عباس لمّا نزلت هذه الآیة وضع رسول اللَّه (ص) یده علی صدره فقال انا المنذر و اوما بیده الی منکب علیّ فقال انت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی، و دلیل هذا التّأویل ما روی حذیفة ان النبی (ص) قال: ان ولیتموها ابا بکر فزاهد فی الدّنیا راغب فی الآخرة و ان ولیتم عمر فقویّ امین لا تأخذه فی اللَّه لومة لائم و ان ولیتم علیّا فهاد مهدیّ.
«ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ» ای هذا الّذی قصصناه علیک من امر یوسف و اخوته من الاخبار التی کانت غائبة عنک فانزلت علیک دلالة علی اثبات نبوّتک و انذارا و تبشیرا، «وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ» لدی بنی یعقوب، «إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ» عزموا علی ما همّوا به من القاء یوسف فی الجبّ، «وَ هُمْ یَمْکُرُونَ» بیوسف و بابیه اذ جاءوه بدم کذب «وَ ما أَکْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ» کان رسول اللَّه (ص) یرجو ایمان قریش و الیهود لمّا سألوا عن قصة یوسف، فقصّ اللَّه علیهم احسن قصص و بیّنها احسن بیان فلم یکونوا عند ظنّه فنزلت هذه الآیة، و تقدیرها و ما اکثر النّاس بمؤمنین و لو حرصت ای اجتهدت کلّ الاجتهاد فانّ ذلک الی اللَّه فحسب.