معنی کلمه استتمام در لغت نامه دهخدا استتمام. [ اِ ت ِت ْ ] ( ع مص ) تمام کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). استکمال. || تم و تمه خواستن از کسی. ( منتهی الارب ). || استتمام نعمت ؛ تمام نعمت خواستن. ( منتهی الارب ).