اصطباح
معنی کلمه اصطباح در فرهنگ معین
معنی کلمه اصطباح در فرهنگ عمید
معنی کلمه اصطباح در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اصطباح
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ: قال ابن عباس و الحسن و المجاهد و مقاتل و الکلبی و عطاء بن ابی رباح: هو تینکم الّذی تأکلون و زیتونکم الّذی تعصرون منه الزّیت و خصّ «التّین» بالقسم لانّه یشبه ثمار الجنّة لیس فیه و ما یبقی و یطرح، و خصّ «الزّیتون» لکثرة منافعه و لانّه لا دخان لدهنه عند الایقاد و لا لحطب شجره. «وَ الزَّیْتُونِ» شجرة مبارکة جاء بها الحدیث و هی ثمرة و دهن یصلح للاصطباغ و الاصطباح. و قال قتادة: «التّین» الجبل الّذی علیه دمشق «وَ الزَّیْتُونِ» الّذی علیه بیت المقدّس و هما جبلان ینبتان التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ و قیل: هما مسجدان بالشّام. قال محمد بن کعب: «التّین» مسجد اصحاب الکهف «وَ الزَّیْتُونِ» مسجد ایلیا.
تا آخر نسیم صباح بر ارواح وزید و اشباح را به اصطباح خواند. جوان با دلی پر درد و رخساره ای زرد از خانه بیرون آمد. تفحص کنان که طبیب عشق را دکان کدامست تا تفسره درد و مجبه وجد بدو نمایم. باشد که صفرای این واقعه را سکنگبینی سازد تا جان به لب رسیده وصال را که در بحران هجران مانده است تسکینی رسد.
گردد یکباره دور شود به کلی تباه شامش از احتشام صبحش از اصطباح