معنی کلمه حصبه در لغت نامه دهخدا
حصبة. [ ح َ ص َ ب َ ] ( ع اِ ) از اعلام مردان عرب است.
حصبة. [ ح َ ص َ ب َ ] ( ع اِ ) سنگریزه ، و یکی از آن ، و این نادر است.
حصبة. [ ح َ / ح ُ ب َ / ح َ ص َ ب َ ] ( ع اِ ) سرخجه. ( مهذب الاسماء ). دانه های سرخ و باریک و سوزنده که بر بدن پدید آید. ( غیاث ). سرخژه. ( السامی فی الاسامی ). سرخچه. ( زمخشری ). هسبت. ( زمخشری ). بضم ها و فتح باء، سرخچه. ( خلاص نطنزی ). بفتح حاء و باء، جوشهای سرخ پراکنده باشد چون دانه گاورس و در ابتداء چون کیک گزیدگی نماید. بعلت سرخجه. ( مهذب الاسماء ). حَصبة و حَصِبة؛ سرخجه. ( منتهی الارب ). تهانوی میگوید: بفتح حاء مهمله و سکون صاد مهمله در لغت بیماریست که بر اندام انسان برآید با تب و حصب بفتح صاد مصدر آن است. چنانچه در صراح گفته ، اطباء گویند: حصبه ، دانه هایی باشد سرخ رنگ مانند دانه جاورس.در آغاز ظهور بر بدن آدمی ، مانند جای گزیدن کیک بروز کند. سپس دانه دانه شود، لیکن چرک نکند، بلکه مانندخشکریشه باشد و سبب آن صفراء حار رقیق. و بیشتر اوقات مانند این صفراء از غلیان و گرمی خون و سوزش آن حاصل شود. و بهمین جهت است که میگویند حصبه آبله ای است صفراوی. و آبله حصبه ی است دموی. و حصبه مضاعف حصبه ای را نامند که در اندرون هر دانه ای دانه دیگری تولید شود. و همچنان است آبله مضاعف. و حصبه مضاعف خالی از خطر نباشد چه دلالت بر این کند که ماده نیرومند و بسیار است و حصبه مختلط حصبه را نامند که از حصبه مضاعف و غیر مضاعف تولید شده باشد. چنانچه در آقرائی بیان کرده است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). و داود ضریر انطاکی گوید: حصبة؛ فضلات مایبقی من دم الطمث تتأخر عن الجدری غالباً فی ضعاف الامزجة، لعدم نهوض القوی بدفع الکل دفعة و جمیع ماتقدم فی الجدری آت هنا، ککونها فتالة اذ اظهرت سوداء او زرقاء او اختفت بعدالظهور و عدم ظهورها اذا تقدم شرب لبن الاتان الی غیرذلک - انتهی. بنابراین در اصطلاح اطبا مرض سرخجه را گویند که عارض اطفال گردد. شرح و تفصیل این مرض را یونانیان در کتب خود ذکر نکرده بودند و کتب جالینوس که اکمل و اجمع کتب آنان است ، از تفصیل سبب و علاج این بیماری و بیماری جدری خالی است و محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است از اطبا که در این دو مرض بطریق علمی تحقیق کرده است. ولیکن در تداول عوام امروز حصبه مرض دیگری است که اروپائیان تیفوئید گویند و این برخلاف اصطلاح اطبای قدیم است. بهرحال اطلاق حصبه بر این مرض اصطلاحی عامیانه است و قدما این گونه امراض را بطور کلی در حمیات وبائیه ذکر میکردند. در کتاب شرح اسباب پس از ذکر سبب این دو مرض گوید: و هذه الفائدة من نتایج افکار الرازی فانه اول من ذکر السبب الفاعلی لهذا المرض و انه لم لایفلت منه احد. و جالینوس و ان کان قد ذکره فی عدة مواضع من کتبه لکنه لم یبین له سببا مقنعا و لاعلاجاً کافیا الا انه یمکن ان یکون قد ذکره فی کتبه الذی لم یترجم بالعربی. آهة. شرک :