بیخانمانی
معنی کلمه بیخانمانی در دانشنامه آزاد فارسی
فقدان دسترسی به مسکنی مناسب. بی خانمان به افراد و خانواده هایی اطلاق می شود که در فضای باز و بدون حفاظ و سرپناه زندگی می کنند، همچنین افرادی که موقتاً در اقامتگاه ها، پناهگاه های شبانه، مؤسساتی مثل بیمارستان های روانی یا منزل دوستان و بستگان سکنا دارند. بی خانمانی ممکن است ناشی از جنگ، آتش سوزی، سیل، یا حوادثی مشابه، و نیز ناشی از خشونت در خانه، طلاق، بیکاری، یا کمبود مسکنِ ارزان باشد. بیشتر بی خانمان ها، مجرد، بی کار و فاقد مدرک تحصیلی اند؛ اکثراً سابقۀ خشونت در خانه دارند یا مبتلا به اختلالات روانی، اعتیاد به الکل یا مواد مخدرند. میزان مرگ ومیر آنان بیش از دیگران است. بی خانمانی احساس ناکامی به همراه می آورد و به انزوا، فقدان اعتماد به نفس، عدم نظارت بر ابتدایی ترین تصمیم ها و اعمال زندگی روزمره، ازجمله زمان و نوع خوراک، زمان و مکان استحمام، منجر می شود. بی خانمانی در سال های اخیر، به ویژه در میان جوانان، افزایش یافته است.
جملاتی از کاربرد کلمه بیخانمانی
تو پنداری که بر بیخانمانی نمودی جبر و ناوردی زیانی
خدایا واکیان شم واکیان شم بدین بیخانمانی واکیان شم
آدلاید آن پروستر (زاده ۳۰ اکتبر ۱۸۲۵ و درگذشته ۲ فوریه ۱۸۶۴) شاعر و نیکوکار اهل انگلستان بود. وی به دلایل مختلفی در امور مربوط به زنان فعال بود. بیکاری و بیخانمانی آنان از مواردی بود که وی به آنها میپرداخت. او با گروههای فمنیست و مجلههای آنان همکاری میکرد. آدلاید آن پروستر هرگز ازدواج نکرد. اشعار او باعث گردیده به وی گمان همجنسگرایی زده شود. وی در سن ۳۸ سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت.