معنی کلمه اژیر در لغت نامه دهخدا
کنون باید آژیر بودن ز شیر
که در مهرگان بچه دارند زیر.فردوسی.که برگشت از اینگونه افراسیاب
همانا بجنگ تو دارد شتاب
سپه را بیارای و آژیرباش
شب و روز با ترکش و تیر باش.فردوسی.پراندیشه شد نامجوی از تباک
دلش گشت از آن پیر پر ترس و باک
براه اندر از پیر آژیر بود
که با او سپاهی جهانگیر بود.فردوسی.ز بدخواه روز و شب آژیر بود
بهر جای خوردنْش نخجیر بود.فردوسی.هم از دشمن آژیر بودن بجنگ
نگه داشتن بهره نام و ننگ.فردوسی.برستم بفرمود کآژیر باش
شب و روز با مغفر و تیر باش.فردوسی.- آژیرتر ؛ احذر :
ز دشمن ز نخجیر آژیرتر
برِ دوست پیوسته چون تیر و پر.فردوسی. || قوی. توانا :
گرت رای با آزمایش بود
همه روزت اندر فزایش بود
شود جانت از دشمن آژیرتر
دل و مغز و رایت جهانگیرتر.فردوسی.چو آژیر باشی ز دشمن به رای
بداندیش را دل برآید ز جای.فردوسی. || ( اِ ) قوّت. توان. توانائی :
چراگاه این گاو کمتر نبود
هم آبشخورش نیز بدتر نبود ( کذا )
به پستان چنین خشک شد شیر اوی
دگرگونه شد رنگ و آژیر اوی.فردوسی.برِ زادفرخ یکی پیر بود
که در کار کردن پرآژیر بود.فردوسی. || غلبه. || بانگ. || بعض فرهنگها به این کلمه معنی آماده و حاضر و آگاه و زیرک و ذکی و دانا و هشیار، بهوش و هوشمند و تیزفهم داده اند و ظاهراً در معنی این کلمه در بعض شواهد مذکوره فوق باشتباه افتاده اند. و نیز آژیر را به معنی پرهیزکاری آورده و بیت اسدی : سراسر همه دشت... را مثال قرار داده اند و بی شبهه بدین معنی نیست و بعضی به معنی ژی و آبگیر و گَوی که در آن آب جمع شده گفته اند و بیت منوچهری را شاهد گذرانیده اند:
شیر دهدْشان بپای مادر آژیر...
و آن نیز بی شک غلط است. در ابیات ذیل معنی کلمه بر نگارنده مجهول است :
ازار از یکی چرم نخجیر بود
گیا خوردن و پوشش آژیر بود.فردوسی.زبان در سخن گفتن آژیر کن
خرد را کمان و زبان تیر کن.فردوسی.