جناغی

معنی کلمه جناغی در فرهنگستان زبان و ادب

{approach nose} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] برجستگی یا سطح خط کشی شدۀ زاویه داری برای جداسازی مسیر خودروهایی که در یک جهت حرکت می کنند

معنی کلمه جناغی در دانشنامه آزاد فارسی

جِناغی (Chevron)
در معماری، تزیین حاصل از ابزاری با طرح هفت وهشتی یا زیگزاگ. نمونه های آن در کلیساهای جامع کنتربری۱ و دارِم۲ دیده می شود. این تزیین در جنوب عربستان رایج است. تزیین جناغی در رواق های صومعۀ مونرآله۳، در نزدیکی پالرمو۴، رواق های صومعۀ سنت پل۵، خارج از رُم، و بسیاری از کلیساهای آلمان به کار رفته است. نمونۀ بسیار قدیمی آن در مقبرۀ آگاممنون۶، در میسن (موکِنای)۷ یافت می شود.
CanterburyDurhamMonrealePalermoSt PaulAgamemnonMycenae

جملاتی از کاربرد کلمه جناغی

علائمی که حین حمله آسم رخ می‌دهد، عبارتند از استفاده از عضلات کمکی تنفسی (ماهیچه جناغی‌پستانکی و ماهیچه‌های نردبانی)، و ممکن است نبض متناقض (نبض که هنگام دم ضعیف‌تر و هنگام بازدم قوی‌تر است) و تورم بیش از حد قفسه سینه وجود داشته باشد. رنگ آبی پوست و ناخن می‌تواند در اثر کمبود اکسیژن ایجاد شود.
جهت ساخت بنا در امتداد شرقی و غربی بوده و ورود به آب انبار از جهت جنوب بنا میسر می‌شود. سردر ورودی آب انبار سه پله پایینتر از کوچه و با طاق جناغی پوشیده شده است.
یادش از شغل تمنای توام باز گرفت بسته ام با تو جناغی که فراموشم باد
محبت خوش جناغی بسته وحشت الفت است امشب برای مصلحت یاران عداوت الفت است امشب
گفتیم بهار است ببندیم جناغی خندید که دیوانه شدن از تو ز ما هیچ
آشنایی نه چراغی است که خاموش شود دوستی نیست جناغی که فراموش شود
اصطلاحات مدل‌دادن: پیچیدن و لوله کردن- پیچیدن فرانسوی- شانه مخصوص- نیم پیچ فرانسوی- حلقه مو- پیچ پشت- مدل برگردان سریع- پیچ ویکتوریایی- شینیون بافته- گیبسون- گوجه- استفاده از چوب مخصوص- گوجه بافته- لوله کردن- بافته حلقه شده- گوجه با موهای لوله شده- لوله برگردان- حلقه دور دم اسبی- پیچ بالای سر- دم اسبی پیچیده- بافت فرانسوی اصلی- بافت فرانسوی- بافت فرانسوی درون به بیرون- گوجه فرانسوی- بافت فرانسوی تو رفته- بافت چین‌دار- بافت فرانسوی بالا به پایین- بافت جناغی اصلی- بافت جناغی اصلی فرانسوی- بافت جناغی فرانسوی- کمند- کمند فرانسوی
آب‌انبار حاجی نظام؛ نام آب‌انباری تاریخی مربوط به دوره قاجار است و در خیابان شهید ترابی، شهر کاشمر قرار گرفته‌است. این سازهٔ آبی از دیدگاه ساختار معماری شامل سردر ورودی، پلکان، پاشیر و مخزن می‌باشد و ورودی بنا با طاق جناغی و سردر نمایان شده‌است و بر بلندای مخزن، طاق کلنبو اجرا شده که مصالح آن آجر، ماسه و گچ بوده‌است.
اول دارای بدنه فیبر کربنی است که حول یک شاسی مونوکوک فیبر کربن به وزن ۱۲۰ کیلوگرم (۲۶۵ پوند) ساخته شده است. یک ساختار پشتیبانی از فولاد ضدزنگ در سقف تعبیه شده است تا استحکام بدنه را افزایش دهد. تغییراتی که در بدنه این کانسپت ایجاد شده است شامل اضافه شدن آینه‌های بال، بال عقب فعال و شیشه عقب بازطراحی شده است. این خودرو دارای سامانه تعلیق دوجناغی با دمپرهای هیدرولیک و بردار گشتاور برای هندلینگ بهتر است. قدرت توقف توسط یک سیستم ترمز کربن سرامیکی با کالیپرهای جلو ۱۰ پیستون و کالیپرهای عقب ۴ پیستون انجام می‌شود.
هرباز به زیر چنگ ماغی دارد هر سرخ گل از بید جناغی دارد
جناغی بسته بود آن شوخ در روز ازل با من به دستم داد امشب ساغر می، گفتمش یاد است!
نمای داخلی بنا عبارت از شش طاق‌نما است که در داخل اضلاع شش‌گانه احداث شده و دارای طاق جناغی می‌باشد. در ورودی بنا نیز که در داخل ضلع جنوبی بنا احداث شده درگاه کوچکی است که امکان ورود و خروج را فراهم می‌نماید. در داخل بقعه قبری وجود دارد که روی آن صندوق چوبی به عنوان معجر قرار داده شده است.
ورودی دارای طاقی است جناغی با عرض ۳ متر، پس از سردر ورودی بلافاصله فضای داخلی آرامگاه یا گنبدخانه قرار دارد. این فضا نیز دارای نقشه هشت ضلعی بوده و هر ضلع آن دارای طاقی است. طاقها دارای قوس جناغی بوده و در انتهای سه عدد از آنها طاقنماهایی واقع شده‌است. ابعاد فضای گنبدخانه ۷ در ۷ متر است. نمای خارجی بنا دارای طاقهای تزئینی است که با آجر کار شده‌اند.
الزام و انفعال است شرط وفاق احباب دلبستگی‌که دارند با یکدگر جناغی‌ست
بقعهٔ مالک به صورت یک برج بر روی تپه‌ای در مرکز شهر سنقر قرار دارد. بنای آرامگاه هشت ضلعی است و گنبدی آجری دارد. هر ضلع بنا ۳/۵ متر طول دارد. در طبقهٔ پایین ساختمان سردابه‌ای هشت ضلعی وجود دارد که پوشش آن گنبدی است. بخش تحتانی آرامگاه یعنی سردابه با سنگ‌های تراشیده و بخش فوقانی آن با آجر ساخته شده‌است. در هر یک از اضلاع ساختمان، طاق‌نمایی با قوس جناغی قرار دارد. در داخل این طاق‌نماها تزئینات آجرکاری دیده می‌شود و لچکی طاق‌نماها نیز با کاشی‌های فیروزه‌ای رنگ تزئین شده‌است.
و اسبی بلند برنشستی، بناگوشی‌ و بربند و پاردم‌ و ساخت آهن سیم کوفت‌ سخت پاکیزه و جناغی‌ ادیم‌ سپید؛ و غاشیه رکابدارش در بغل گرفتی. و بسلام کس نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی و با کس نیامیختی. سه پیر بودند ندیمان وی همزاد او، با او نشستندی و کس بجای نیاوردی. و باغی داشت محمّدآباد کرانه شهر، آنجا بودی بیشتر، و اگر محتشمی گذشته شدی‌، وی بماتم آمدی. و دیدم او را که بماتم اسمعیل دیوانی آمده بود، و من پانزده ساله بودم، خواجه امام سهل صعلوکی‌ و قاضی امام ابو الهیثم‌ و قاضی صاعد و صاحب دیوان نشابور و رئیس پوشنگ و شحنه بگتگین، حاجب امیر سپاه سالار، حاضر بودند، صدر بوی دادند و وی را حرمتی بزرگ داشتند. چون بازگشت، اسب خواجه بزرگ خواستند . و هم برین خویشتن- داری و عزّ گذشته شد. امیر محمود وی را خواجه خواندی و خطاب او هم برین جمله نبشتی. و چند بار قصد کرد که او را وزارت دهد، تن در نداد.