معنی کلمه تعقید در لغت نامه دهخدا
غیر را جایی که من از دیدنش بد میبرم
بد نمی آید نمیدانم چرا خوب مرا.
مقصود شاعر آن است که هرگاه من دیدن غیر را مکروه میدانم و بد میبرم معشوق را، دیدنش چرا بد نمی آید لیکن بنابر تقدیم و تأخیر الفاظ ذهن سامع بدریافت معنی آن سریعاً انتقال نمی کنند. شاعری راست :
ترسم مجنون خبر ندارد
آنگه دارد که سر ندارد.
تعقید ظاهر است. مثال دیگر از محسن تأثیر:
ای آفتاب دم شب وصل از وفا مزن
زنهار این ترنج خلا را بما مزن.
درمصرع اول تعقید ظاهر است واقع شده نافهم. اما تعقیدمعنوی آن است که کلام غیر ظاهرالدلالات باشد. بنابراین صعوبت انتقال ذهن به ادراک مضمون از جهت آوردن لوازم بعیده که محتاج بوسایط کثیره باشد با وجود اخفای قرائن مدل مثلاً:
من نمی آیم از آن در کوی تو