تاسیس کردن

معنی کلمه تاسیس کردن در لغت نامه دهخدا

تأسیس کردن. [ ت َءْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بنیاد کردن. بنیاد افکندن. بنا کردن. دایر کردن. تأسیس نهادن. برپا کردن. رجوع به تأسیس شود.

معنی کلمه تاسیس کردن در فرهنگ فارسی

اقتدا کردن به پیشوای خود پیروی کردن .

معنی کلمه تاسیس کردن در ویکی واژه

fondare

جملاتی از کاربرد کلمه تاسیس کردن

کشورهای عضو، همگرایی اقتصادی را ادامه دادند و تمام گمرکات مرزی را پس از ژوئیه ۲۰۱۱ میان خود حذف نمودند. در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۱ کشورهای عضو یک کمسیون مشترک برای رشد تبادلات اقتصادی تاسیس کردند تا بتواند تا ۲۰۱۵ یک اتحادیه اقتصادی را طرح‌ریزی نماید. در ۱ ژانویه ۲۰۱۲ سه عضو این اتحادیه یک فضای واحد اقتصادی ایجاد کردند تا همگرایی اقتصادی بین یکدیگر را افزایش دهند. کمیسیون اقتصادی اوراسیا نقش یک سازمان تنظیم‌کننده برای اتحادیهٔ گمرکی و جامعهٔ اقتصادی اوراسیا را بر عهده دارد.