امثالهم
معنی کلمه امثالهم در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
مثل (۱۶۹ بار)هم (۳۸۹۶ بار)
معنی کلمه امثالهم در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه امثالهم
«لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ» یعنی مسطحا و حسّان، «وَ الْمُؤْمِناتُ» یعنی حمنة بنت جحش، «بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» یعنی بامثالهم من المؤمنین و المؤمنون کلّهم کنفس واحدة، و قیل معناه هلّا ظنوا بهما ما یظنّ بالرّجل لو خلا بامّه و بالمرأة لو خلت بابنها لانّ ازواج النبیّ امّهات المؤمنین، و قیل اراد بهذه الایة ابا ایوب الانصاری و امرأته ام ایوب، و ذلک فیما روی محمد بن اسحاق بن یسار عن رجاله انّ ابا ایوب خالد بن زید قالت له امرأته ام ایوب یا ابا ایوب اما تسمع ما یقول النّاس فی عائشة؟
فهم صفاتک لکن تصورت بشرا فکم لفضلک امثالهم بلا امثال
اقل السادات و الرائبین عبدالحسین الملقب برئس الذاکرین ابن الغریق فی بحار رحمه الله سید الذاکرین ابی الفضل الحسینی الخلخالی اصلا و التبریزی مسکناً بر حسب خواهش جمعی از سلسلۀ جلیلۀ ذاکرین کثر الله تعالی امثالهم و سایر اخوان دینی به جمع و ترتیب آن به نحویکه مخصوص است قیام نموده و اقدام کردم که منفعت آن درر افکار بدیعه که از مصدر علم و دانائی صادر شده عام بوده ثوابی از آن نیز عاید اقل السادات در حال حیات و ممات بشود ولی ملتمس آن است که اشخاص بی سواد و کج سلیقه بخواندن و نوشتن اشعار این مجموعۀ شریفۀ لطیفه اقدام ننموده زحمت این حقیر کثیر التقصیر را بهدر ندهند فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علی الدین یبدلونه و الله سمیع علیم و چون شروع بجمع این مجموعه در ماه محرم الحرام که ایام مصیبت بود اتفاق افتاده لهذا در جمع اشعار مرائی را مقدم داشتم.
و گروهی دیگر گفتهاند که: «معرفت خداوند تعالی ضروری است.» و این نیز محال است؛ از آن که اندر هر چیزی که علم بنده بدان ضرورت بود باید تا عاقلان اندر آن مشترک باشند وچون میبینیم که گروهی از عاقلان بدو جحد و انکار کنند و تشبیه و تعطیل می روا دارند، درست شد که ضروری نیست و نیز اگر معرفت خداوند تعالی ضروری بودی، بدان تکلیف نیامدی؛ از آنچه محال بود تکلیف به معرفت چیزی که علم بدان ضرورت بود؛ چنانکه بر معرفت خود و آنِ آسمان و زمین و روز و شب و آلام و لذات و امثالهم که عاقل خود را اندر حال وجود آن به شک نتواند انداخت؛ که اندر آن اضطراری بود و اگر خواهد که نشناسد نتواند که نشناسد. اما گروهی از متصوّفه که اندر صحت یقین خود نگاه کردند گفتند که: «ما وی را بهضرورت شناسیم؛ از آنچه اندر دل هیچ شک نیافتند، یقین را ضرورت، نامزد آن کردند. اندر معنی مُصیباند اما اندر عبارت مُخطیاند؛ که اندر علم ضرورت مر صحیح را تخصیص روا نباشد، که همه عقلا یکسان باشند و نیز ضرورت علمی بود که اندر دل احیا بی سببی پدید آید و علم به خداوند و معرفت وی سببی است.
پس ایشان را در آن نعمت بطر بگرفت و در طغیان بیفزودند و تمرد بیشتر نمودند. و از سر نادانی و غمری گفتند: قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ ای: قد أصاب آباءنا فی الدّهر هر مثل ما اصابنا، و تلک عادة الدهر، و لیست هی عقوبة من اللَّه فکونوا علی ما انتم علیه. با یکدیگر گفتند: عادت روزگار اینست، یک چند نعمت و یک چند محنت. و آن محنت و شدت نه عقوبتی است از اللَّه بر ما، و نه چیزی است که علی الخصوص فرو آمد بما، باری بر سر کار خویش و بر دین خویش باشید، و از آنچه بودید هیچ بمگردید، فلمّا فسدوا علی الامرین جمیعا اخذهم اللَّه بغتة و هم لا یشعرون بنزول العذاب، اینست که رب العالمین گفت: فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. چون در هر دو حال نعمت و شدت روی از فساد بنگردانیدند، و در نعمت شکر نکردند، بلکه در طغیان بیفزودند، ما ایشان را فرا گرفتیم بعذاب ناگاه، از آنجا که ندانستند و گوش نداشتند. این آیت تخویف مشرکان قریش است و تهدیدی که ربّ العالمین ایشان را میدهد، که اگر شما همان معاملت کنید که ایشان کردند، شما را هم چنان گیریم که ایشان را گرفتیم، آن گه از ایشان خبر داد که: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری التی عذبت من قوم نوح و عاد و ثمود و امثالهم، آمَنُوا بتوحید اللَّه وَ اتَّقَوْا اللَّه بحقّه الّذی فرضه علیهم ما قحط عنهم المطر و لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ ای نزّلنا علیهم. یقال: فتح علی بنی فلان اذا اصابوا خیرا. و بر قراءت شامی لفتّحنا مشدّد بر معنی مبالغت، بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ یعنی المطر وَ الْأَرْضِ یعنی النّبات وَ لکِنْ کَذَّبُوا الرسل فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ من الشّرک و التکذیب و اعمالهم الخبیثة، فأهلکناهم بها. این آیت دلیل است که خصب دیار و نعمت فراخ و روزی فراوان در آب آسمان و نبات زمین بسته، و آب آسمان و نبات زمین در ایمان و تقوی بندگان بسته. چون بر عموم شعار مسلمانی نگه دارند، و دین و شریعت را بزرگ دارند و شرائط ایمان و تقوی بجای آرند ربّ العزّة نعمت و معاش بر بندگان فراخ دارد، و اگر بعکس این بود قحط و بلا و شدّت پدید آید. و گفتهاند: برکات آسمان قبول دعا است و برکات زمین تسهیل حاجات، چون ایمان و تقوی بود دعا مستجاب باشد و حاجتها روا و روان.
برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه و پرسشگر میدهد و در حقیقت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
انّ الّذین شرارکم امثالهم
و بعد اقل الخلایق عیسی بن الحسن الحسینی بر لوح اعلام و اظهار مرقوم و محرر میدارد که: چون رسم جهاد از عهد غیبت امام علیه السلام تا اکنون که نوبت ظهور این دولت همایون است در ممالک ایران صانها الله عن الحدثان مهمل و متروک مانده بود و بدین سبب هیچ یک از علمای راشدین و فقهای متقدمین درین باب کتابی علی حده ننوشته بودندوملتزم بسطی نگشته. لهذا در مجاری این عهد که فتنة قوم روس در ملک محروس پدید آمد و معشر اسلام را دیگر بار، کار باستعمال سیف جهاد افتاد علمای معاصرین کثرالله امثالهم مزید تفصیل و توضیحی درین امر لازم دیده، هر یک کتابی جداگانه در قلم آوردند و صحایف شرایع بطرایف بدایع مشحون کرده، ارشاد عباد باحکام جهاد نمودند و این رسم شریف بامر منیف شاهنشاه دنیا و دین و سعی بلیغ علمای راشدین در ممالک محروسه اسلام اشتهار و انتشاری یافت که هر یک از تابعان ملت و پیروان شریعت را در خور پایه و قدر، قسمتی خاص از نیل عواید و درک فواید آن حاصل میگشت و بحکم نافذ و امر مطاع ملک زاده آزاده رای،رزم آرای، دارای دوران، داور داوران، مظفر جیش، مطیب عیش، مظهر خلق و معطر خلق، مقدس ذات، منزه صفات، زیب تخت و زینت بخت، نقش جنت، غیث شفقت، الملک العدل و مالک العهد سماءالسمو، هلاک العدو، جنه الملک جنه الدهر، سغب العدی، شعف الوری نایب السلطنة عباس میرزا قدرالله نقض الروس بنفذ سهامه و قبض الروم، بقبضه حسامه و ثبت علوه وشتت عدوه، چندان از رسایل دانشمندانه بدست آید که گوئی بر طاق و ثاقی مجموع حدایق آفاق مجتمع گشته بود و در بیت احزانی چندین روضه رضوان پدید آمده و اذا ارادالله شیئا هیا اسبابه، لاجرم بشکر این نعمت بر ذمت همت قاصر واجب آمد که با عدم بضاعت، مختصری نافع که در باب جهاد جامع و مانع تواند بود و اقوال عالمان عامل را بر وجه ایجاز و تلخیص شامل تواند شد مرقوم دارد.