اضطرام
معنی کلمه اضطرام در فرهنگ معین
معنی کلمه اضطرام در فرهنگ عمید
۲. فرارسیدن پیری، سفید شدن موی.
معنی کلمه اضطرام در ویکی واژه
در رسیدن پی
جملاتی از کاربرد کلمه اضطرام
کیف یدری باضطرام البال من لیس من لحظ العیون النجل ذاق
قلم فی کفه تجری کما تجری النبال فیه للکفر اضطراب و اضطرام و اشتعال
یمللنی فراقک کل میل علی لهب شدید الاضطرامی
صورتی در عین معنی جوهری فرد از عرض اختری بی انقلاب و مشعلی بی اضطرام