استاش

معنی کلمه استاش در لغت نامه دهخدا

استاش. [ اُ ] ( اِخ ) ( سن... ) وی سربازی در سپاه طرایانوس ( تراژان ) بود و در زمان ادریانوس بشهادت رسید. ذکران او 20 سپتامبر است.

معنی کلمه استاش در فرهنگ فارسی

وی سربازی در سپاه طرایانوس بود

جملاتی از کاربرد کلمه استاش

این اختلال شایعی است در بیماری‌های گوش خارجی، میانی یا داخلی. شاید به‌علت جسمی خارجی یه گرفتگی گوش به وسیلهٔ جرم. غالباً ضایعات گوشی را همراه و با سختی استخوان‌های کوچک، تصلب مجرای استاش می‌بینیم. در ضایعات پیچال (لابیرنت) همراه و با سرگیجه‌اند. هم چنین در انقباضات عروقی مویرگ‌های کوچک گوش دیده می‌شود. این انقباضات به‌علت اختلالات گردش خون نزد آن‌ها که دچار تصلب شرائین، نقرس، ضایعات گوش داخلی و مسمومیت‌های داروئی (کینین) و در حرفه‌های معینی (غواص‌ها) یا پس از ضربه معینی اکنوفنی مشاهده می‌شود.
۹-دالان ۱۰-حلزون ۱۱- عصب شنوایی ۱۲-لوله استاش.]
پژوهش‌های او بیشتر در زمینهٔ آناتومی گوش بود. وی عبارت «شیپور استاش» را ابداع کرد سینوس‌های والسالوا در شریان آئورت را در مقاله‌ای توصیف کرد که پس از مرگش در سال ۱۷۴۰ میلادی منتشر شد. امروزه نام او با «دالان والسالوا در گوش» و «مانور والسالوا» (آزمونی جهت سنجیدن عملکرد دستگاه گردش خون) گره خورده‌است. در کالبدشناسی نیز «ماهیچهٔ والسالوا» و «تنیا والسالوا» (نام دیگرِ تنیا کولی در ساختمان جدار رودهٔ بزرگ) به نام اوست.