اجتیاز. [ اِ ] ( ع مص ) گذشتن از جائی و رفتن. بگذشتن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). بریدن مسافت را : راه اجتیاز او بر منازل غز بود و غزیان چند مرحله بر عقب او میرفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). خالدین شد نعمت و منعم علیه محیی موتی است فاجتازوا الیه.مولوی.
معنی کلمه اجتیاز در فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) گذر کردن .
معنی کلمه اجتیاز در فرهنگ عمید
عبور کردن، گذشتن از جایی، گذشتن.
معنی کلمه اجتیاز در فرهنگ فارسی
( مصدر ) گذشتن از جایی و رفتن بگذشتن .
معنی کلمه اجتیاز در ویکی واژه
گذر کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه اجتیاز
اجتیاز بحر و بر و امتیاز خیر و شر ملالت آورد و از دیدن گرم و سرد و آزمودن نیک و بد سآمت افزود، با دلی پر از آذر و بیجان از حد آذربایجان بخاک فلسطین مستمند و حزین افتادم و جناح سفر در آن خطه بگشادم و با خود گفتم.
فعلقت بظوافر اللیل و تمسکت بحوافر الخیل پس بحسب مراد اجتیاز اختیار بکردم و کأس کربت از دست ساقی غربت بخوردم تا آن زمان که پای از تک و پوی بماند و زبان از گفتگو ملول شد، طبع از جستجوی سیر آمد و آب غربت آتش شهوت بنشاند و باد فتور گرد غرور بفشاند.