معنی کلمه آتاش در لغت نامه دهخدا
گر کار بنام استی از آتاشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار.ناصرخسرو.آتاش عبادله مغتفره. ( راحةالصدور راوندی ).
ای آنکه تراست ملک آتاش
با دیو و پری بزیر خاتم.
( راحةالصدور راوندی ، در مدح سلیمان بن محمدبن ملکشاه ).
پشت دین بوالمظفر آن شاهی
کآمد آتاش شاه پیغمبر.( از راحةالصدور راوندی ).روانش از روضه رضوان و فرضه جنان تماشای آن میکند که آتاش او بشادکامی حکم می راند و... ( راحةالصدور راوندی ).