معنی کلمه شاه مار در لغت نامه دهخدا
شاهمار. ( اِخ ) دهی از دهستان علمدار گرگر بخش جلفای شهرستان مرند. دارای 250 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شاهمار. ( اِخ ) دهی از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان. دارای 365 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن حبوبات. توتون و میوه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
شاهمار. ( اِخ ) دهی از بخش گوران شهرستان شاه آباد. دارای 260 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و میوه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).