اکلیلی. [ اِ ] ( ص نسبی ) منسوب به تاج. || گلی که به سر می ریزند. ( ناظم الاطباء ). || به اکلیل رنگ شده. || نام قرحه ای در چشم. ( یادداشت مؤلف ). || درزیست در میان استخوانهای سر بر پیش سر بر آن موضعکه کناره کلاه بر وی نشیند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). - عظم اکلیلی ، عظم جبهه ؛ استخوانیست فرد قریب به هلالی متساوی القسمة واقع درفوق صورت و قدام جمجمه و آنرا سه سطح و سه کنار است : 1 - سطح قدامی. 2 - سطح خلفی یا مخی. 3 - سطح تحتانی. ( از تشریح میرزاعلی صص 46 - 48 ). و رجوع به همان صفحات شود.
معنی کلمه اکلیلی در فرهنگ فارسی
منسوب به تاج یا گلی که به سر می ریزند .
معنی کلمه اکلیلی در دانشنامه آزاد فارسی
اِکْلیلی (coronary) اِکْلیلی در زیست شناسی، هریک از چندین ساختار موجود در بدن که مثل تاج عضوی را در برمی گیرند. سرخ رگ های اکلیلی، که از آئورت منشأ می گیرند و به ماهیچۀ قلب خون می رسانند، از این جمله اند. بیماری ناشی از تنگ شدن این رگ ها از شایع ترین علل مرگ و میرها است.
جملاتی از کاربرد کلمه اکلیلی
از آن خاک اوحدی را گر نهی بر جبهه اکلیلی به شعری میبرد شعر چو در شاهوار من
آقای گرفتار یک مجموعهٔ تلویزیونی است که نخستین سری آن به کارگردانی حسن اکلیلی در سال ۱۳۷۰ تولید و از شبکه ۱ پخش گردید. بعدها، در سال ۱۳۸۴–۱۳۸۳، سری دوم این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی اکبر منصور فلاح و تهیهکنندگی حسن اکلیلی ساخته شد.
چون فروپیچد و برتابد و بربندد گوئی از غالیه اکلیلی زیب سر اوست
دربارهٔ رنگ آمیزی یک نگرانی ویژه وجود داشت. پس از تمام شدن کار بدنه، اتومبیلها با رنگهای غیرمعمول رنگ آمیزی شد. رنگ سیب آب نبات (نوعی ترکیب رنگ) شفاف اما با رنگ جیغ، که در بالای لایه زیرین فلزی قرار گرفته و رنگ متالیک اکلیلی، با زرق و برق (درخشندگی) آلومینیومی درون رنگ سیب آب نبات، در دهه ۱۹۶۰ ظاهر شدند. برای تولید جلوه ای درخشان از کتهای زیادی استفاده میشد (کت همان لایه ای است که به عنوان کاور از رنگ اصلی محافظت میکند) - که در آب و هوای گرم تمایل به پوسته پوسته شدن دارد. این فرایند و سبک کار رنگ آمیزی توسط جو بایلون، سفارشی سازی از کالیفرنیای شمالی ابداع شد.