زه کشیدن

معنی کلمه زه کشیدن در لغت نامه دهخدا

زه کشیدن. [ زِه ْ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) کشیدن زه کمان را. ( فرهنگ فارسی معین ). کشیدن زه کمان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || سخت شدن جراحت. تیر کشیدن عضله. ( فرهنگ فارسی معین ). || از محلی باتلاقی بوسیله جویها، سیاه آبها را بیرون کردن تا زمین خشک و قابل زراعت شود. جویها کردن برای بیرون کردن رطوبت بسیار یا آب فاسد از زمینی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به زه کشی و زه شود.

معنی کلمه زه کشیدن در فرهنگ معین

( ~. کَ یا کِ دَ ) (مص ل . ) ۱ - کشیدن زه کمان . ۲ - (مص م . ) (عا. ) سخت شدن جراحت ، تیر کشیدن عضلات .

معنی کلمه زه کشیدن در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) کشیدن زه کمان . ۲ - ( مصدر ) سخت جراحت شدن تیر کشیدن عضله ها .

معنی کلمه زه کشیدن در ویکی واژه

(عا.)
کشیدن زه کمان.
سخت شدن جراحت، تیر کشیدن عضلات.

جملاتی از کاربرد کلمه زه کشیدن

پا به اندازه کشیدن روش اهل دل است همه تن اشک شو و از سر مژگان مگذر