راکاره

معنی کلمه راکاره در لغت نامه دهخدا

راکاره. [ رَ / رِ ] ( ص ) زن فاحشه و بدکاره. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شعوری ج 2 ورق 14 ) ( ناظم الاطباء ) ( شمس اللغات ) ( انجمن آراء ). زن روسپی. ( ناظم الاطباء ) :
ای طبع تو بسته تر ز سنگ خاره
وی گاه سخن سرددم گه خواره
وی والده عزیز تو آنکاره
وی سگ بزبان بزدیت راکاره.شرف شفروه ( از شعوری ).

معنی کلمه راکاره در فرهنگ معین

(رِ ) (ص . ) زن بدکاره ، روسپی .

معنی کلمه راکاره در فرهنگ عمید

بدکاره، فاحشه، قحبه، روسپی.

معنی کلمه راکاره در فرهنگ فارسی

زن بدکار، فاحشه، قحبه، روسپی
زن فاحشه و بد کاره زن روسپی .

معنی کلمه راکاره در ویکی واژه

زن بدکاره، روسپی.

جملاتی از کاربرد کلمه راکاره

شهنشاه راکارهاساختست وزین چاره بی‌رنج پرداختست
و اگر کسی غزا برای خدای تعالی می کند ولکن از دو جانب می توان شد که یکی توانگرانند و غنیمت بسیار باشد از ایشان و یکی از درویشان، به جانب توانگران شود نباید که غزای وی حبطه شود به جملگی که آدمی از آن خالی نباشد که در خویشتن فرقی یابد یا نیابد و العیاذ بالله اگر این شرط بود دریافتن ثواب بیم بود که بدین شرط هیچ علمی درست نیاید، خاصه مجلس درس و تصنیف و آنچه روی در خلق دارد که تا کسی را به یک راه از خویشتن فرا نستاند. از این خالی نباشد که مثلا تصنیف وی به دیگری اضافت کنند و سخن وی بر دیگری بندند که از آن آگاهی یابد، اگرچه آن آگاهی راکاره باشد.