۱. آنچه دارای هفت رکن باشد، هفت تایی. ۲. کلمه ای که بنای آن بر هفت حرف باشد، هفت حرفی.
معنی کلمه سباعی در فرهنگ فارسی
هفت تایی، هفت رکن، هفت حرفی ( صفت ) منسوب به سبعه . ۱ - هفت تایی . ۲ - کلمه هفت حرفی . نسبتی است مربنی سباع را
معنی کلمه سباعی در ویکی واژه
منسوب به سبعه. هفت تایی.
جملاتی از کاربرد کلمه سباعی
اما هیچ باز را بیش از یکبار مپران که پادشاه نباید که بازی را دو بار پراند، یک بار پران و نظاره همیکن، اگر صید گیرد یا نه، بازِ دیگر بستان تا بهطلب آن برود، که مقصود پادشاه از شکار باید که تماشا بود، نه طلب طعمه و اگر پادشاه به سگ نخجیر کند پادشاه را سگ نشاید گرفت، باید که در پیش او بندگان گشایند و وی نظاره همیکند و از پس نخجیر اسب متاز و اگر شکار یوز کنی البته یوز را از پس پشت خود بر اسب مگیر، که زشت بود از پادشاه یوز داری کردن و هم در شرط خرد نیست سباعی را در پس قفای خویش گرفتن، خاصه پادشاه و ملوک را، اینست تمامی شکار کردن و شرط او.
نقل است که وفات او در بادیه بصره بود و از پس او به چندین سال جماعتی بدو رسیدند او را دیدند بر پای ایستاده و روی به قبله کرده و خشک شده و رکوه ای پیش نهاده و عصا در دست گرفته و هیچ سباعی گرد او نگشتی؛ رحمةالله علیه.
خرچنگ به چنگل ذراعی انداخته ناخن سباعی
و من از احمد حمادی سرخسی پرسیدم که: «ابتدای توبهٔ تو چگونه بود؟» گفت: «وقتی من از سرخس برفتم و به بیابان فرو شدم بر سر اشتران خود و آنجا مدتی ببودم و پیوسته من دوست داشتمی که گرسنه بودمی و نصیب خود به دیگری دادمی، و قول خدای عزّ و جلّ «ویُؤثِرونَ علی أنفسهم (۹/الحشر)» در پیش خاطر من تازه بودی، و بدین طایفه اعتقادی داشتم. روزی شیری گرسنه از بیابان برآمد و اشتری از آنِ من بشکست و بر سر بالایی شد و بانگی بکرد تا هر چه اندر آن نزدیکی سباعی بود بانگ وی بشنیدند، بر وی جمع شدند. وی بیامد و اشتر را بر درید و هیچ نخورد و باز بر سر بالا شد. آن سباع، از گرگ و شگال و روباه و مثلهم، همه از آن خوردن گرفتند و وی میبود تا همه بازگشتند. آنگاه قصد کرد تا لختی بخورد روباهی لنگ از دور پدیدار شد. شیر بازگشت تا آن روباه لنگ چندان که بایست بخورد و بازگشت. آنگاه شیر بازآمد و لختی از آن بخورد، و من از دور نظاره میکردم. چون بازگشت به زبانی فصیح مرا گفت: «یا احمد، ایثار بر لقمه کار سگان است، مردان جان و زندگانی ایثار کنند.» چون این برهان بدیدم، دست از کل اشغال بداشتم. ابتدای توبهٔ من آن بود.»
ابراهیم بن علی السَّقّا (۱۷۹۸–۱۸۸۱م) فقیه شافعی و خطیب مصری در سدهٔ نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری بود. خطابت در الازهر را بیست سال بر عهده داشت. غایة الأمنیة فی الخطب المنبریة، حاشیه علی شرح البیجوری لعقیدة السباعی، رسالهای در مناسک الحج، حاشیه علی تفسیر ابیالسعود و التحفة السنیة فی العقائد السنیة از آثار اوست.