تفتین
معنی کلمه تفتین در فرهنگ معین
معنی کلمه تفتین در فرهنگ عمید
معنی کلمه تفتین در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تفتین
میان عقل و جنون داده عشق او پدید میان چشم و نظرکرده حسن او تفتین
ای فتنه ولایت کل بر کن از باغ کون ریشه تفتین را
ددگانش دده و غول بیابان اغول است روز و شب در پی تفتین و فساد و چغل است
به جرم اینکه، تو در شهر کردهای تفتین
و قیل معنی قوله کُونُوا رَبَّانِیِّینَ ای متخصّصین باللّه غیر ملتفتین الی الوسائط، کأبی بکر لمّا قال حین مات النّبی (ص) و اضطربت اسرار عامة الناس: «من کان یعبد محمّدا (ص) فانّ محمّدا قد مات، و من کان یعبد اللَّه فانّ اللَّه تعالی حیّ لا یموت».
زره سازد ز آب برکه باد و مینپاید بس که در هر خرگهی روشن بود نیران تفتینش
دربارهٔ اذینه در لغتنامه دهخدا چنین آمدهاست که: اذینه. [اُ ذَن َ] (اِخ) ابن سمیدع. نام یکی از ملوک عمالقه شوهر زنوبیا (یا زینب) و او در اواسط مائهٔ سوم حکمران تدمر بود؛ و با مدد رومیان دو بار بر سپاهیان شاپور ذوالأکتاف (درست آن شاپور یکم است نه شاپور ذوالاکتاف) غالب آمد و سپس به تحریک زن خویش زنوبیا به رومیان اعلان جنگ کرد و هم باز به تفتین زنوبیا بدست پسر یا خال او به قتل رسید. (از قاموس الأعلام ترکی).
عشوه و تفتین و غمازی و شوخیهای زشت در لوای شوخچشمی نقل هر محضر نبود