معنی کلمه آشوب کردن در ویکی واژه /آشوب/کردَن/ آشوبکردن ایجاد کردن بینظمی و نا به سامانی و اختلال؛ بر پا کردن شورش. شما آمده بودید از برای آشوب کردن. «حاجسیاح