تضرم

معنی کلمه تضرم در لغت نامه دهخدا

تضرم. [ ت َ ض َرْ رُ ] ( ع مص ) زبانه زدن آتش. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). افروخته شدن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خشم گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برافروخته شدن از خشم.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خشم گرفتن. ( آنندراج ).برافروخته شدن از خشم بر کسی. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تضرم در فرهنگ معین

(تَ ضَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - شعله ور شدن آتش . ۲ - برافروخته شدن از خشم .

معنی کلمه تضرم در فرهنگ عمید

۱. شعله ور شدن آتش.
۲. برافروخته شدن از خشم.

معنی کلمه تضرم در فرهنگ فارسی

زبانه زدن آتش . یا خشم گرفتن

معنی کلمه تضرم در ویکی واژه

شعله ور شدن آتش.
برافروخته شدن از خشم.

جملاتی از کاربرد کلمه تضرم

ا لم یأن للهجران ان یتصرما و للعود غصن البان ان یتضرما
چه که هم تو زخمی و مرهمی، به وجود محتضرم همی، چه خوش است زآمدنت دمی، خبری به محتضری رسد
قوله تعالی: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ التّکویر تلفیف علی جهة الاستدارة و منه کور العمامة یقال: کرت العمامة علی رأسی اکورها کورا و کوّرتها تکویرا اذا لففتها و منه کارة القصّار. فالشّمس تکوّر بان یجمع نورها حتّی تصیر کالکارة الملقاة فیذهب ضوءها و یجدّد اللَّه تعالی للعباد ضیاء غیرها. قال الزجاج: جمع بعضها الی بعض ثمّ لفّت کما تلفّ العمامة فرمی بها و اذا فعل ذلک بها ذهب ضوءها و یحتمل ان تکویرها جمعها و لفّها مع القمر من قوله: «وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» و لهذا لم یذکر القمر فی هذه الآیة. و قیل: التّکویر و الطّیّ واحد و قد قال سبحانه: یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ و فی طیّها تکویر الشّمس. و قال ابن عباس یکوّر اللَّه الشّمس و القمر و النّجوم یوم القیامة فی البحر ثمّ یبعث علیها ریحا دبورا فتضرمها فتصیر نارا. و عن ابی هریرة عن النّبی (ص) قال: «الشّمس و القمر مکوّران یوم القیامة»