ایناق

معنی کلمه ایناق در لغت نامه دهخدا

ایناق. ( ع مص ) در شگفت آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
ایناق. ( ترکی مغولی ، اِ ) ایناغ. ایناک. ندیم. مقرب. مصاحب. ج ، ایناقان. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ای ترک نازنین که دل افروز و دلکشی
ایناق دلربایی و امراق اینشی.وصاف.

معنی کلمه ایناق در فرهنگ معین

( اَ ) [ تر. ] (اِ. ) ندیم ، مقرب ، مصاحب . ج . ایناقان .

معنی کلمه ایناق در فرهنگ فارسی

( اسم ) ندیم مقرب مصاحب . جمع :ایناقان.

معنی کلمه ایناق در ویکی واژه

ندیم، مقرب، مصاحب.
ایناقان.

جملاتی از کاربرد کلمه ایناق

زلف تو تا ایناق شد، کار جهان بلغاق شد گردون ترا ارتاق شد، بر قانقلی یللی بلی