ایناق. ( ع مص ) در شگفت آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ایناق. ( ترکی مغولی ، اِ ) ایناغ. ایناک. ندیم. مقرب. مصاحب. ج ، ایناقان. ( فرهنگ فارسی معین ) : ای ترک نازنین که دل افروز و دلکشی ایناق دلربایی و امراق اینشی.وصاف.