بلغاق

معنی کلمه بلغاق در لغت نامه دهخدا

بلغاق. [ ب ُ ] ( اِ ) معرب بلغاک ، شور و غوغای بسیار، و بعضی این را مغولی دانسته اند. ( از آنندراج ) ( از هفت قلزم ). بولغاق. بلغاک. و رجوع به بلغاک شود.

معنی کلمه بلغاق در فرهنگ معین

(بُ ) ( اِ. ) آشوب ، شور و غوغای بسیار.

معنی کلمه بلغاق در فرهنگ عمید

= بلغاک

معنی کلمه بلغاق در ویکی واژه

آشوب، شور و غوغای بسیار.

جملاتی از کاربرد کلمه بلغاق

چو شد مُلک وجودم از تو بلغاق مرا زین بیشتر بلغاق منمای