ایلاد

معنی کلمه ایلاد در لغت نامه دهخدا

ایلاد. ( ع مص ) ( از «ول د» ) زادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زائیدن. ( غیاث ). تولید. تولد کردن. || باعث شدن : یولد الحرم ریاحاً مغصا. ( ابن البیطار ). || نزدیک زادن رسیدن زن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). وقت زادن آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه ایلاد در فرهنگ معین

[ ع . ] (مص م . ) زایاندن ، زایانیدن .

معنی کلمه ایلاد در ویکی واژه

زایاندن، زایانیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه ایلاد

گفت: شاغین لوک یا غیر و یوک آغیر قان ایلادیک بسکه با غیر دینگ با غیر
اشکلفیس چلپی، انپا پیسوایلادو سردهی کن لحظهٔ، زانک شیرین مشربی