سربزرگ. [ س َ ب ُ زُ ] ( ص مرکب ) که سراو بزرگ باشد. || کنایه از عظیم الشأن و عالی مرتبه. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ) : چو شدم سربزرگ درگاهش یافتم راه توشه از راهش.نظامی.پسر گفتش آخر بزرگ دهی به سرداری از سربزرگان مهی.سعدی. || پرزورغالب. خودخواه : در این هم نبردی چو روباه و گرگ تو سرکوچک آیی و من سربزرگ.نظامی.کآن یکی گر سگ است گرگ شود وین بقصد تو سربزرگ شود.اوحدی.
معنی کلمه سر بزرگ در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه دارای سری بزرگ است . ۲ - عالی رتبه عظیم الشان .
جملاتی از کاربرد کلمه سر بزرگ
پس همچنانک شجره در ثمره تعبیه باشد ثمره در شجره تعبیه است تا هیچ ذره از شجره نیست که از وجود ثمره خالی است. و این سر بزرگی است و اصل تخم که از پرتو نور احدیت بود هیچ ذره نیست از شجره و ثمره که از پرتو نور احدیت خالی است که «و نحن اقرب الیه من حبل الورید» سر «وهو معکم» از اینجا معلوم گردد خاصیت «الله نورالسموات و الارض» اینجا ظاهر شود.
پس از معلوم شدن اين مقدمه ، بايد دانست كه تقوا نفوس را صاف و پاك كند از كدورات وآلايـش ، و البـتـه اگـر صـفـحـه نـفـوس از حـجـب مـعـاصى و كدورات آنها صافى باشد،اعـمـال حسنه در آن مؤ ثرتر و اصابه به غرض بهتر نمايد، و سر بزرگ عبادات ، كهارتياض طبيعت و قهر ملكوت بر ملك و نفوذ اراده فاعله نفس است ، بهتر انجام گيرد. پس ،خـشـيـت از حـق را، كـه مـؤ ثـر تـام در تـقـواى نـفـوس اسـت ، يـكـى ازعـوامـل بـزرگ اصـلاح نـفـوس و دخـيـل در اصـابـهاعـمـال و حـسن و كمال آنها بايد شمرد، زيرا كه تقوا علاوه بر آنكه خود يكى از مصلحاتنـفـس اسـت ، مؤ ثر در تاءثير اعمال قلبيه و قالبيه انسان و موجب قبولى آنها نيز هست ،چـنـانـچـه خـداى تعالى فرمايد: انما يتقبل الله من المتقين .(598) خداوند ازپرهيزگاران قبول مى كند و بس .
دردسر هر کس به قدر سر بزرگی میکشد گر جهانی غم نداری از جهانبانی گریز
دهشتمرغان پرندگانی گوشتخوار و بزرگ بودند که بین ۱ تا ۳ متر طول داشتند. این پرندگان دارای جمجمه و منقاری بزرگ بودند که از آن برای تکهتکه کردن شکار خود استفاده میکردند. این پرندگان با قامت بلند و دوپای خود، سر بزرگ و بالهای کوچک یادآور دایناسورهای گوشتخواری چون بیدادگرخزندگان بودند که پیش از رویداد انقراض کرتاسه-پالئوژن زندگی میکردند.
نگر در چنگ و بر بط فرق روشن که هست آن سر بزرگ و این فروتن
با كشته شدن عمرو، شادى و سرور مسلمانان بالا گرفت . دوران رنج و محنت و رعب ووحشت پايان يافت و روحيه از دست رفته سپاه اسلام دوباره بازگشت . اين شادى وقتىبه اوج رسيد كه ديدند امير مؤ منان ، سر بزرگ ترين و شجاع ترين رزمنده لشكر كفررا جدا كرده و همراه خود نزد رسول خدا و حضرت براى شفاى زخم سر على ، آب دهان خودرا بر روى محل جراحت ماليده و سر مبارك على را بست . (69)
غلام همت درویش قانعم کاو را سر بزرگی و سودای پادشایی نیست
من به مصاف او رفتم . مرحب به منظور حفاظت هر چه بيشتر از خود قطعه سنگى راتراشيده بود و آنرا به سر خود نهاده بود و از آن به جاى كلاه خود استفاده مى كرد، چراكه هيچ كلاه خودى نمى توانست براى سر بزرگ او پوشش ايجاد كند. من با ضربتىكه بر سر او فرود آوردم ، آن سنگ شكافته شد و تيغه شمشير من بر فرق سرشاصابت كرد و او را به قتل رسانيد.(295)
پسر گفتش آخر بزرگ دهی به سرداری از سر بزرگان مهی
زیربَغَلی یکی از سازهای کوبهای است از خانواده تنبک که در افغانستان روایی دارد. زیربغلی همانند کوزه آب است که معمولأ از گل سفال ساخته میشود. سرکوچک زیربغلی مانند دهن کوزه باز است و سر بزرگ آن با پوست بز یا پوست آهو پوشانیده شدهاست. زیربغلی با انگشتان هر دو دست نواخته میشود. زیربغلی عادی ۶۲ سانتی متر طول داشته و قطر سر بزرگ آن ۱۹ سانتی متر است. این ساز موسیقی محلی که از چوب جگ (شیشم) نیز ساخته میشود و بیشتر در کابل، بخشهای شمال، شمال خاوری و باختر افغانستان یعنی بیشتر در مناطق پارسنشین افغانستان رواج دارد.
یکی از جمجمهها به ویژه توجه لارته را برانگیخت؛ جمجمهای تقریباً کامل از آنِ مردی میانسال که به خوبی ویژگیهای کلی چهره کرومانیونها را نمایان میکرد: پیشانی بلند و صاف، چشمخانههای کشیده، چانه برآمده و کاسه سر بزرگ و حجیم.
ارتفاع این حیوان ۶۰ سانتیمتر، درازای آنها ۱۲۵ سانتیمتر و دُم آنها ۵۰ سانتیمتر بود. وزن آنها ۳۰ کیلوگرم بوده و از پرندگان و پستانداران کوچک تغذیه میکردند. رنگ آنها از زرد متمایل به قهوهای تا خاکستری متغیر بودهاست و در قسمت پشت دارای خطوط راه راه سیاه شبیه به ببر بودند که به تعداد ۱۵ تا ۲۰ عدد از شانه تا دم کشیده شده بود. سر بزرگ آنها شبیه به گرگ و سگ بود، و دم کوتاهی داشتند. همچنین پاها به نسبت کوچک بودند. موهای بدن کوتاه و در حدود ۱۵ میلیمتر طول داشتند.
نهاد از کله باد سر بزرگی به چرخ افتاد همچون کله گرگی
تهمتن پذیره شدش با سپاه نهادند بر سر بزرگان کلاه
کوچک شده سر بزرگ با دستارش زین کاستی افزود ولی پندارش
یک خوک معمولی دارای یک سر بزرگ با پوزه دراز است که با استخوانهای ویژه پیشدماغی و یک دیسک غضروفی در نوک تقویت شدهاست. پوزه برای جستجوی خاک به منظور یافتن غذا مورد استفاده قرار میگیرد و عضو بسیار حساسی است. در هر پا چهار انگشت سُمدار وجود دارد. بیشتر وزن جانور روی دو انگشت بزرگتر میانی تحمل میشود؛ اما دو انگشت بیرونی نیز در زمینهای نرم مورد استفاده قرار میگیرند.
قد دال سیاه ۹۵ تا ۱۰۵ سانتیمتر است؛ از لحاظ اندازه و طرح بدن در حال پرواز شبیه دال است با این تفاوت که سر بزرگتر و نوک کلفتتر دارد و دمش درازتر و در انتها تا اندازهای سهگوش است (ولی گاهی بر اثر فرسایش به دم دال شباهت پیدا میکند). تفاوت دیگرش پروبال قهوهای دودی یکدست دال سیاه است که از دور سیاه بهنظر میرسد. پوشپرهای بال این پرنده تیرهتر از شاهپرهاست و سطح زیرین بالها مانند بال دال راهراه ندارد. گردن بدون پر با پوستی به رنگ صورتی آمیخته با آبی میباشد و در اطراف آن یک پوشش قهوهای رنگ وجود دارد. رفتار و صدای دال سیاه مانند دال است و تا اندازهای تکزی است.
مثل زنند کرا سر بزرگ درد بزرگ مثل درست، خمار از می است و می ز خمار
تاج سر بزرگی است دلجویی ضعیفان دریای پاک گوهر همکاسه حباب است