تکمار. [ ت ُ ] ( اِ ) بمعنی تخمار است و آن تیری باشد بی پیکان و بجای پیکان گرهی دارد. ( برهان ) ( ازانجمن آرا ) ( از آنندراج ). و آنرا تُکمُر نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تیری است بی پیکان که بجای پیکان گرهی بشکل تخم کبوتر دارد و از آن او را تخمار و تکمار نیز خوانند. منسوب به تکمه و تکمار مخفف آن و در بهار عجم آورده و در فرهنگها نیافتم. ( انجمن آرا ). تخمار که تیر بی پیکان بود و بعوض پیکان گرهی از چوب یا استخوان دارد. ( ناظم الاطباء ) : هم از وی است خوارج نشانه لعنت که سکزن است بر ایشان سزا نه تکمار است امیرخسرو ( از انجمن آرا ).رجوع به تخمار و تکمر شود.
معنی کلمه تکمار در فرهنگ معین
(تُ ) (اِ. ) تیری که بر سر آن پیکان نباشد.
معنی کلمه تکمار در فرهنگ عمید
تیری که بر سر آن پیکان نباشد، تیر بی پیکان.
معنی کلمه تکمار در دانشنامه عمومی
تکمار، روستایی از توابع بخش ششطراز شهرستان خلیل آباد در استان خراسان رضوی ایران است. این روستا در دهستان ششطراز قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۳۵ نفر ( ۱۶۷خانوار ) بوده است.
معنی کلمه تکمار در ویکی واژه
تیری که بر سر آن پیکان نباشد.
جملاتی از کاربرد کلمه تکمار
تکمار روستایی از توابع بخش ششطراز شهرستان خلیلآباد در استان خراسان رضوی ایران است.