پنبه دهن. [ پَم ْ ب َ / ب ِ دَ هََ ] ( ص مرکب ) پنبه دهان.کنایه از کم گو و کم سخن. ( غیاث اللغات ) : پنبه دهنا کدام روئی سوزن پلکا کدام سوئی ؟امیرخسرو ( از آنندراج ).از دو بیت شاهد پنبه دهان و پنبه دهن معنی مفهوم نمیشود، محتاج تأیید است.
معنی کلمه پنبه دهن در فرهنگ فارسی
( صفت ) کم گوی کم سخن .
جملاتی از کاربرد کلمه پنبه دهن
پس پيرمردى از اهل آن مزرعه آمد به نزد زنبيل شيخ و آن به چرخى بسته بود. آن رافرود آورد. ديديم كه آن زنبيل پر است از پنبه و آن شيخ در وسط پنبه است . پس سرزنبيل را باز كرد. شيخ را ديديم مانند جوجه اى . پس روى او را باز كرد و دهن خود را برگوش او گذاشت و گفت : (يا جدّا ! اينان قومى اند كه از خراسان آمده اند و در ايشاناست شرفا از اولاد پيغمبر صلى الله عليه و آله و تقاضا مى كنند كه ايشان را خبر دهىكه چگونه پيغمبر صلى الله عليه و آله را ديده اى و چه فرمود به تو.)
پنبه را یکبارگی برکش ز گوش در دهن نه محکم و بنشین خموش