دستوری یافتن

معنی کلمه دستوری یافتن در لغت نامه دهخدا

دستوری یافتن. [ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) اجازت یافتن. رخصت یافتن : احمدبن عبدالعزیز دستوری خواست از موفق که به عرب رود دستوری یافت. ( سیستان ص 248 ). دستوری یافت که دیگر روز برود. ( تاریخ بیهقی ). بونصر دبیر خویش را نزدیک من... فرستاد.... که دستوری یافتم برفتن سوی خوارزم. ( تاریخ بیهقی ). پس از یک هفته سلطان را استادم بگفت و دستوری یافت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347 ). استادم حال فرزندان بوالقاسم با امیر بگفت و دستوری یافت. ( تاریخ بیهقی ص 273 ). همه اعیان و بزرگان درگاه نزدیک وی رفتند و سخت نیکوحق گذاردند و دستوری یافت که دیگر روز برود. ( تاریخ بیهقی ص 79 ). اندر مشافهه سخن گشاده تر بگفته آمده است چنانکه چون دستوری یابد آنرا عرض کند. ( تاریخ بیهقی ص 209 ). پس مالها بذل کرد و حیلها ساخت تا دستوری یافت و... برفت. ( مجمل التواریخ و القصص ). بدین قرار دستوری یافت و بجانب بلخ شد ( ترجمه تاریخ یمینی ).

معنی کلمه دستوری یافتن در فرهنگ فارسی

اجازت یافتن . رخصت یافتن

جملاتی از کاربرد کلمه دستوری یافتن

عفو بین‌الملل در واکنش به سرکوب خیزش ۱۴۰۱ ایران از دست یافتن به اسناد و مدارکی خبر داد که نشان می‌دهد از سوی عالی‌ترین مقام نظامی در ایران به فرماندهان نیروهای مسلح در تمامی استان‌ها دستوری با موضوع «مقابله شدید با اغتشاشگران و ضدانقلاب» صادر شده‌است که با معترضان که در واکنش‌ها به کشته‌شدن مهسا امینی به خیابان‌ها آمده‌اند، به شدت برخورد «بی‌رحمانه» کنند.
محمد حوالی ماه رجب ۲ ژانویهٔ ۶۲۴، سریه‌ای مرکب از دوازده مرد یا کمتر با دستوری سر به مهر روانه کرد. بدین ترتیب خطر آنکه شکل مأموریت فاش شود از میان رفت. آنان به طرف شرق به راه افتادند و پس از آنکه یک روز راهپیمایی کردند، بنابر فرمانی که به آنان داده شده بود، دستور سر به مهر را گشودند و از مضمون آن آگاه شدند. بر خلاف میل یکی دو تن از آنان، دستور آن بود که به طرف جنوب و اطراف مکه بروند و راه را بر کاروانی که از یمن به این شهر می‌آمد ببندند. محتمل‌ترین روایت از آنچه اتفاق افتاد این است که مسلمانان، به ادعای اینکه قصد زیارت مکه دارند، با چهار نفر از نگهبانان کاروانی که قصد حملهٔ به آنها را داشتند، از در دوستی درآمدند و این بدان جهت آسان بود که زمان با ماه‌های حرام مصادف بود که جنگ در آنها حرمت و ممنوعیت داشت؛ ولی معلوم شد که کاروان آهنگ آن دارد که پیش از پایان یافتن ماه حرام به مکه درآید و مسلمانان که خواستار حمله بودند در آن مردد شدند، چه اگر نمی‌خواستند از نقشهٔ خود منصرف شوند، ناگزیر می‌بایستی حرمت ماه حرام یا سرزمین حرام (محترم) مکه را زیر پا گذارند. بر آن شدند که در ماه حرام به کار برخیزند و به سرعت بر نگهبانان پیروز شوند. یکی از آنان را کشتند و ۲ تن را به اسارت گرفتند. ظاهراً در رسیدن به مدینه همراه با کاروان و زندانیان دچار گرفتاری نشدند.