اجتهاد شرعی

معنی کلمه اجتهاد شرعی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اجتهاد شرعی به استنباط حکم شرع بر اساس منابع مستند به شرع اطلاق می شود.
اجتهاد شرعی، مقابل اجتهاد عقلی می باشد و آن، اجتهاد بر اساس منابعی است که حجیت آن ها از راه جعل شارع و یا امضای وی به اثبات رسیده باشد؛ بنابراین، اجتهادی که بر اساس کتاب و سنت الهی و یا سیره عقلا و اجماع صورت گیرد، در این قسم می گنجد.
نزد اصولیون
برخی اصولیون ، اجتهادهایی را که اهل سنت بر اساس قیاس ، استصلاح ، استحسان و غیره انجام می دهند به اجتهاد شرعی ملحق نموده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه اجتهاد شرعی

با این که علماء معاصر وی به مراتب اجتهاد او معترف بودند و به کرّات تقاضا می‌نمودند که در امور شرعی فتوا صادر کند و به صدور احکام شرعی مبادرت ورزد، وی به هیچ وجه قبول ننمود و حتّی به امامت جماعت یا تولیت موقوفات و امثال آن‌ها هیچ‌گاه مبادرت نکرد، با این حال، بنابر شیوهٔ همیشگی اهل دنیا، به سعایت حسودان و منکران فقر و عرفان، جمعی از عالم‌نمایان عصر، فتوی به الحاد و کفر وی نوشتند و حکّام را نیز در این باب با خود یار و یاور ساختند و شروع به آزار و اذیت وی نمودند.
نقطهٔ عطف اول در زمان صحابه و تابعین رخ داده‌است و آن انتقال از «اخلاق‌محوری» به «فقه‌محوری» شریعت است. نسبت فقه به اخلاق در میان آثار علمای مسلمان حداکثر ۱۰۰ به ۱ است، یک فقه بسیار فربه و یک اخلاق بسیار لاغر. عملاً اخلاق شرط الزامی اجتهاد و فتوا نبوده‌است. نقطهٔ عطف دوم در حدود دههٔ سی و چهل هجری شمسی در جهان اسلام اعم از سنی و شیعه رخ داده‌است، مشخصاً «اسلام سیاسی» تولیدشده در آثار متفکران پیشروِ مصر، ایران و پاکستان (از قبیل سید قطب، خمینی و ابوالاعلی مودودی علی‌رغم برخی اختلاف نظرهایشان) و آن «شریعت به مثابهٔ نظام قانونی ایده‌آل» به جای شریعت به‌مثابهٔ احکام عملی. حکومت اسلامی (theocracy) میوهٔ این نظریه است، که در آن شریعت به مثابهٔ قانون حکومتی و حدود شرعی بارزترین مظهر آن است. در این نظریه دو کارکرد محمد پیامبری و زمامداری با هم خلط شده‌است.
علاوه بر دقت و موشکافی که در بحث‌های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود. از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی که تولیت آن‌ها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید.
اسدالله‌‌بن عبدلله بروجردی ( در گذشت: ۱۲۷۱) قمری مشهور به حجهٔ‌الاسلام و معروف به مجتهد بروجردی. در زادگاه خود پرورش یافت و در خدمت استادانی همچون میرزای قمی ، صاحب "قوانین" و سیدمحمد مجاهد ، صاحب "مناهل" تلمذ کرد. او مدعی برتری خویش بر تمامی علماء عصر خود بود. در عهد وی بروجرد مرکز تحصیل علوم شرعی و مجمع افاضل ایران شد ، به‌طوری‌که ، شیخ انصاری نیز در حوزۀ درس وی حاضر شد و چون خود به‌ مقام ریاست و اعلمیت رسید در مجالس خویش ار این استاد نقل‌قول می‌کرد. در "تاریخ بروجرد" نام بیست‌ودو تن دیگر از علماء بزرگ شیعه ، تحت عنوان شاگردان حجهٔ‌الاسلام آمده است. وی در زادگاه خود درگذشت و همان‌جا دفن شد. سه‌تن از فرزندان وی به‌ نام‌‌های فخرالدین محمد و جمال‌الدین محمد و نورالدین محمد که جدّ مادری آنان میرزای قمی بود ، در زمرۀ علماء دین و از مجتهدان بزرگ عصر خویش بودند و حجهٔ‌الاسلام خود برای آنان اجازۀ اجتهادی مبسوط نوشت. از آثار وی حاشیه یا تعلیقه بر "قواعدالاحکام" علامه حلّی است.
قابل در شهریور ۱۳۷۷ از استاد خود حسینعلی منتظری درجهٔ اجتهاد گرفت. در مرداد ۱۳۸۱ حسینعلی منتظری سه نفر از شاگردان خود، احمد قابل و محمدعلی ایازی و محسن کدیور را برای پاسخگویی به سوالات شرعی معرفی کرد.
ارکون نظام سنتی اجتهاد را در درون پارادایم جهان‌شناسی و معرفت‌شناسی، سنتی و منسوخ می‌دید. از نظر او اجتهاد فقیهان بر درکی از عقل، اجماع، حدیث و قرآن استوار است که در رویکرد عقلانی مدرن به این چهار پدیده قابل دفاع نیست. او نشان می‌داد که عقل مورد استناد فقیهان عقلی شرعی است، در حالی که عقل مدرن فارغ از استناد به شرع است. از نظر او اجماع نیز پدیده‌ای یک‌سره ایدئولوژیک است و در برابر نقادی تاریخی تاب نمی‌آورد. از نظر او هچنین قرآن نیز متنی تاریخی است نه مقدس. او همچنین معتقد بود حدیث هم باید با روش نقد تاریخی خوانده شود و معتقد بود حدیث بیشتر بازتاب عقاید و نیازهای ایدئولوژیک مردمان در دوران قدیم است تا آنچه یک مسلمان امروزه می‌تواند به شکلی عقلانی باور داشته باشد.