طی جنگ جهانی اول روسها که وارد خاک ایران شدند به لرستان نیز آمدند و تا بروجرد پیشروی کردند… و در پیچ خم کوههای لرستان ایلات و عشایر با آنها درگیر شده و ایل بیرانوند به فرماندهی علیمردان خان بیرانوند در مقابل آنان با مردانگی قابل وصفی ایستادگی کردند به طوری که نیروهای روس را شکست دادند و تا قم بر آنها تاختند. نیروهای قاجار چندین بار به قصد فتح لرستان به آنجا حمله کرد و هربار به دلیل وجود این سردار دلیر شکست میخورد. شکستهای مکرر قاجار به فرماندهی از قوای بیرانوند و لرستان به فرماندهی علیمردان خان اعظمی بیرانوند موجب شد تا سپهبد امیراحمدی طی نقشه ای چند نفر از ایادی خود را به عنوان خدمتکار نزد او بفرستد و علیمردان خان نیز آنها را به عنوان مستخدم و خدمه پذیرفت. سرانجام این ایادی نفوذی قاجار موفق شدند در اسفند ۱۳۰۱ علیمردان خان بیرانوند معروف به دروازه لرستان را ترور کنند. ترور علیمردان خان اعظمی به فاتحان لرستان کمک به سزایی کرد زیرا تا زمانی که این بزرگمرد در قید حیات بود همه مطیع امر و نهی او بودند ولی بعد از ترور وی لرستان به چند دسته تقسیم شده و هر دسته طرفدار یک نفر شدند.
معنی کلمه اجتماع حقیقی امر و نهی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اجتماع حقیقی امر و نهی به انطباق هم زمانِ امر و نهی بر شیء واحد اطلاق می شود. اجتماع حقیقی امر و نهی، مقابل اجتماع موردی امر و نهی می باشد و عبارت است از اجتماع دو عنوان « مأموربه » و « منهی عنه » در یک عمل، مثل نماز خواندن در مکان غصبی؛ یعنی فعل واحد، مجمع عنوان مأموربه ( نماز ) و منهی عنه ( غصب ) است. در این حالت مکلف از حیث امتثال «مأموربه» مطیع، و از حیث ارتکاب «منهی عنه» عاصی است و این فعل نزد عرف ، یک عمل به حساب می آید. این نوع از اجتماع در مسئله اجتماع امر و نهی محل نزاع است.
جملاتی از کاربرد کلمه اجتماع حقیقی امر و نهی
از چرخ حل و عقد زمانست بر زمین وز دهر امر و نهی مکین است بر مکان
پیش باطل تیغ و پیش حق سپر امر و نهی او عیار خیر و شر
بس بود امر و نهی شرط ظهور فعل ها را ز بنده مامور
در قبضه و بنان تو بادا بر امر و نهی دایم حسام و ساغر مردی و مردمی
در امر و نهی هر چه بگیرد طریق عزم در جیش او قضا و قدر لشگری کند
در اواخر سلطنت مهدی، در واقع خیزران بود که کلیه امور قلمرو را اداره میکرد، زیرا مهدی بیشتر وقت خود را به شکار و تفریح می گذراند، و دوست داشت به کلی اوقات خوشی را سپری کند، بنابراین خیزران میتوانست اداره امور را به تنهایی برعهده داشت باشد و آن را از دربار خود کنترل کند. حتی پس از مرگ مهدی، او در دوران سلطنت پسرانش همچنان از اقتدار و نفوذ برخوردار بود. در زمان مرگ نابهنگام مهدی، الخّیزُران در پایتخت (بغداد) قبلاً امور دولت را به دست گرفته بود و با پنهان کردن مرگ وی و پرداخت حقوق افسران ارتش، بیعت سربازان را برای پسرش هادی به عنوان خلیفه جدید تأمین کرد. اما هادی از مشارکت کنترلکننده فعال و جداییناپذیر مادرش در امور امر و نهی که بدون مشورت با او انجام میداد، بسیار ناراضی شد و از سهیمشدن اقتدار بی چون و چرای خلافت با مادرش مخالفت کرد و الخیزران از این واقع خشمگین شد و با پسرش درگیر شد. او اقتدار پسرش را در طول مبارزه برای قدرت با دادن مخاطبان خاص خود در روز به شماری متعدد از درخواستکنندگان، پیامرسانان و مقامات و افسران با چالش رو برو کرد و در نهایت با مسمومیت او را کشت. او سرانجام پسر دومش هارون الرشید را به قدرت رساند. برخلاف برادرش، هارون با مادرش مخالفت نکرد و رسماً تمام قدرت را به مادرش سپرد و به نصیحتها و توصیههای مادرش اعتماد کرد.
در دوره مدیریت شهری زاکانی، انتصابهای فامیلی بسیاری صورت گرفت. یکی از این انتصابها آبان ماه سال ۱۴۰۰ بود که زاکانی در حکمی دامادش حسین حیدری را به سمت مشاور و دستیار ویژه شهردار در هوشمندسازی، فناوریهای نوین و نوآوری شهری منصوب کرد. همچنین شهردار تهران پیش از این انتصاب در مناظرههای انتخاباتی در نقد فامیلسالاری اظهارنظرهایی کرده بود. انتصاب داماد زاکانی در شهرداری تهران واکنشهای زیادی به دنبال داشت. علیاصغر قائمی عضو شورای شهر تهران دربارهٔ دخالت پدر حسین حیدری در مسائل مدیریت شهری خبر داده بود. وی گفت، داماد زاکانی که جای خود اما پدر داماد زاکانی در یک طبقه از سازمان فرهنگی و هنری نشسته و در بسیاری از اقداماتی که در این سازمان مالی و غیرمالی امر و نهی میکند.
امر و نهی تو چنان باد که بر روی زمین خسروان را همه مأمور و مسخر گیرند
آن قوه گر نبود کجا میکرد بر عبد امر و نهی موکد را
ز امر و نهی کاندر هر مقام است به شرعت وآن حلالست این حرامست
در دربار، او متحد برمکیان بود. الخیزران در زمان همسر خود به موقعیت فوقالعاده غیرمعمولی برای یک زن رسید. او در حرمسرا خلوت که امنترین، مسدوتترین و غیرقابل نفوذترین مکان در دنیا بود، زندگی نمیکرد، زیرا مهدی به او اجازه داد در یک دربار جداگانه بنشیند و خیزران با آزادی نسبی در کاخ خود به رتق و فتق امور میپرداخت, کلیه سران اداری و سپاهی و سایر گروهها, به کاخش مرتب میرفتند. دستگاه اداری – اقتصادی فعّال و پرچنب و جوشی داشت؛ به شفاعت گناهکاران میپرداخت و «به میل خود همواره امر و نهی و نقض و آبرام میکرد». این یک نوآوری که از نظر فرهنگی برای یک زن که سابقه بردگی داشته کاملاً غیر عادی و نامناسب تلقی میشود و موقعیت بسیار تاثیرگذار، قدرتمند و مهم خیزران در امپراتوری را علناً نشان میدهد. خیزران مادر، دو خواهر و تنها برادر خود را به دربار فراخواند. او موفق شد خواهرش سلسبیل را با شاهزاده جعفر عقد كند و باعث تقویت بیشتر خود با خانواده شوهرش شد، خواهر کوچکترش اسما برای مدتی سه یا چهار ماه همسر مهدی شد، زمانی که خیزران بین اواخر سال ۷۷۵ تا اوایل ۷۷۶ یک سفر زیارتی تقریبا دو ماه داشت، مهدی ناگهان عاشق اسما شده و با او ازدواج کرد و یک میلیون دینار طلا و یک میلیون دهم نقره به عنوان جهیزیه عروسی به او داد، خیزران در هنگام بازگشت از سفر زیارتی از ازدواج خواهر خود با شوهرش باخبر شد و آنها را خیلی سریع پس از بازگشت به بغداد، وادار به طلاق کرد، همچنین او برادرش غطرف را فرماندار يمن کرد.
با ورود اصطلاحات و نهادهای فقهی در قوانین کیفری ایران کارصدور رای درامور جزایی آن هم بنام دین خدا کار آسانی نیست زیرا برای تفسیر و تبیین آنها مراجعه به منابع معتبر فقهی و طبعاً اجتهاد قضایی لازم است و در غیر اینصورت لا سمحالله رای صادره فاقد مشروعیت خواهد بود. باعث تاسف است که در این ایام افرادی از ذوی المناصب بدون هیچگونه آشنایی با الفبای قضاوت و آگاهی از صعوبت امر نسبت به دستگاه قضایی تعیین تکلیف میکنند، و به آنان امر و نهی مینمایند یکی تسریع میخواهد و دیگری تغلیظ میطلبد.