جرجرایا. [ ج َ ج َ ] ( اِخ ) شهری از توابع نهروان پایین بود که در سمت شرقی بین واسط و بغداد قرار داشت. آنجا در اصل شهری بود و بعدها مانند سایر نهروانات ویران شد. گروهی از دانشمندان و شعرا و نویسندگان و وزرا از آنجا برخاسته اند. و نام آن در اشعار فراوان آمده است : الایا حبذا یوماً جررنا ذیول اللهوفیه بجرجرایا.ابزون عمانی ( از معجم البلدان ).منسوب بدین کلمه در معجم البلدان بصورت جرجرای و در اعلام زرکلی بصورت جرجرائی ضبط شده و صورت دوم به نظر قیاسی است و درباره صورت نخست گفتگو شد. رجوع به تجارب الامم ج 2 ص 283 و 404 و جرجرای شود.
جملاتی از کاربرد کلمه جرجرایا
بر اَساس نوشتههای جغرافیه نگاران و مؤرخین سدههای نخستین اسلامی. گبول شهر در کرانۂ شرقی رُود دجله، جنوب رُود نهروان، در جائی که به دجله پیوند میخورده در نزدیکی جرجرایا واقع بودهاست. در آن رُوزگار از گبول به عنوان شهری آباد، پُر جمیعت و پُر رونق که در آن بسیاری از صنعت گران و معماران مدینۃ السلام به سر میبردند، یاد شدهاست. اما به تدریج از سده ۶ق/ ۱۲م به بعد از رونق آن کاسته شدهاست.
رجاء بن ابیضحاک جرجرایی، پسر عموی فضل بن سهل است که جرجرایا منسوب شدهاست. از همین رو او را به همراه چند تن دیگر از اهالی جرجرایا به لقب جرجرایی میخواندند. برخی در نسبت فامیلی او فضل بن سهل اختلاف کردند و او را یکی از بستگان فضل دانستهاند. او از رجال حکومتی در عصر مأمون و معتصم بودهاست. در ذکر جایگاه سیاسی رجاء آورده اند که او دارای مناصب مختلفی بودهاست