معنی کلمه شعله روی در لغت نامه دهخدا شعله روی. [ ش ُ ل َ / ل ِ ]( ص مرکب ) شعله رخ. تابنده روی. ( ناظم الاطباء ). شعله دیدار. شعله رخسار. ( آنندراج ). و رجوع به شعله رخ شود.
جملاتی از کاربرد کلمه شعله روی شمع مهر از شعله روی تو آمد شعله ور چشم ابر از ریزش دست تو آمد اشکبار حسن عالمسوز را بی پرده دیدن مشکل است شعله رویان روغن از چشم سمندر می کشند