دمغازه

معنی کلمه دمغازه در لغت نامه دهخدا

دمغازه. [ دُ زَ / زِ ] ( اِ مرکب ) بیخ دم. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). || میان دم. ( برهان ). || استخوان میان دم. دمغزه. ( ناظم الاطباء ). استخوان میان دم حیوانات باشد اعم از پرنده و غیر پرنده. ( برهان ). دنبالچه. ( فرهنگ فارسی معین ). استخوان دمگاه که به تازی عصعص گویند. وجه تسمیه اش این است که غاز به معنی شکاف است و غازه آنچه شکاف دارد، چون این استخوان سوراخ دارد و از آن دم بیرون می آید بدین نام موسوم گشت و بدین قیاس : پرغازه ، زیرا که از آن می روید. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). دمغزه. ( فرهنگ جهانگیری ). و رجوع به دمغزه و دنبالچه شود.

معنی کلمه دمغازه در فرهنگ معین

(دُ زِ ) (اِ. ) ۱ - بیخ دم . ۲ - استخوان میان دم جانور.

معنی کلمه دمغازه در فرهنگ عمید

= دنبالچه

معنی کلمه دمغازه در فرهنگ فارسی

بیخ دم، استخوان میان دم حیوان دمدار، دنبه
۱ - بیخ دم . ۲ - استخوان میان دم جانوران دنبالچه .

معنی کلمه دمغازه در ویکی واژه

بیخ دم.
استخوان میان دم جانور.

جملاتی از کاربرد کلمه دمغازه

اگر قاعدهٔ دایرهٔ تاق کلنبو را از بالا به طرف گوشه‌های تویزه ادامه دهیم به نحوی که تویزه‌ها را قطع نماید و سطوح گوشه را پرکند، دمغازه به دست می‌آید. اما باید توجه داشت که دمغازه از گوشه پایین تویزه‌ها اجرا می‌شود. هنگامی که از زیر به تاق کلنبو می‌نگریم یک پیوستگی شکلی بین آجرچینی دمغازه و آجر چینی عرقچین دیده می‌شود. آجر چینی در گوشه‌سازی دمغازه یا به صورت ساده یا به شکل خفته راسته است.
در این روش از دمغازه‌های کوچک استفاده شده که معمولاً تا ۲ /۳ ارتفاع تویزه‌ها بالا می‌آید. سپس بین دو دمغازه با چند رج آجر پر می‌شود و در نهایت با منحنی تاق ترکیب می‌شود. در این گوشه سازی، عرقچین تاق قاعدهٔ دایره پیدا نمی‌کند. پس از تبدیل چهارضلعی یا هشت ضلعی به قاعدهٔ دایرهٔ اتاق، عرقچین آن مانند یک گنبد گردچین می‌شود. در روش گردچین آجرها به یک مرکز متمایل می‌گردند. گاهی در تیزهٔ عرقپین از هر نوع جهت نورگیری استفاده می‌شود.