جراحت دیده

معنی کلمه جراحت دیده در لغت نامه دهخدا

جراحت دیده. [ ج ِ ح َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) زخمی و خسته. ( آنندراج ). خسته و مجروح و کسی که بسیار گرفتار زخم و جراحت شده باشد. ( ناظم الاطباء ). آنکه زخم یافته. جراحت رسیده :
دلم زان عنبرین مو می گریزد
جراحت دیده از مو می گریزد.ملاذوقی ( از آنندراج ).

معنی کلمه جراحت دیده در فرهنگ فارسی

( صفت ) زخمی خسته مجروح .

جملاتی از کاربرد کلمه جراحت دیده

جراحت دیده دلهای کباب سینه ریشان را به وجد آورده ای، از نالهٔ شورافکن ای قمری
جگرهای جراحت دیده را شور قیامت شد سر زلفی به ناز افشانده گویی گلعذار من
شد مرا مرهم پذیر از بوی زلفش زخم دل کی جراحت دیده از زاهد زبان از مشک ناب